
در دنیایی که همه چیز تند میگذرد، جایی لازم است که بشود ایستاد، نفس کشید، فکر کرد… و نوشت.
ویرگول برای من، فقط یک پلتفرم نوشتن نیست؛
ویرگول، توقف است در میانهی هیاهو.
ویرگول یعنی جایی برای فکرهایی که هیچوقت بلند گفته نمیشوند.
برای حرفهایی که نه در جمع میگنجند، نه در سکوت.
اینجا، نوشتن برایم نوعی مراقبه است. کلمات را مثل آجرهای خام روی هم میچینم، شاید چیزی شبیه «خودم» بسازم. یا حداقل، چیزی که مرا به فهم خودم نزدیکتر کند.
ویرگول برای من یعنی مکاشفه؛
یک خلوت مجازی،
که آدمهای واقعی تویش راه میروند.
آدمهایی که شاید هرگز ندیدهام،
اما وقتی نوشتههایشان را میخوانم، احساس میکنم در یک دنیا زندگی میکردیم.
نه رقابتی در کار است، نه نمایشی.
فقط واژههایی که میخواهند زنده بمانند.
ویرگول برای من یعنی بازگشت به خود.
همان «خودی» که در شلوغی زندگی، گم شده بود.
#ویرگول_برای_من_یعنی