ویرگول
ورودثبت نام
کامبیز صبا
کامبیز صبا
کامبیز صبا
کامبیز صبا
خواندن ۱ دقیقه·۶ سال پیش

خاطرات

باد آمد و برگریزان آغاز شد . سپیدار به درد آمد و لباس بر افکند . دگر بار خزان بود و رقص دلنشین دل سوختگان باری بود تا به عشق ناز و تنفسی مجدد احیا گرداند زمین و زمان را تا که گویند دلدادگانی هستیم که به ترنم باد دل سپرده ایم .جان دادیم و جان خواهیم سپرد به آیندگانی که همچون ما دل به ایثار خواهند بست . نثر این دل شیفتگی ز دست این قلم خارج و نحو و محو آن قاصر از هر لسانی. / نویسنده: کامبیز صبا

خاطراتعشق
۱۳
۴
کامبیز صبا
کامبیز صبا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید