خیلی از آدمها با وجود تجربیاتی که برای انتقال، یا حرفهایی که برای گفتن دارند، نمینویسند. بُعد کمال گرایشان میگوید اگر میخواهی بنویسی باید چیزی بنویسی که مو لای درزش نرود! که با توجه به مشغله روزمره این روزهای آدمها ممکن نمیشود.
ویرگول اما، بدون توجه به اینکه محتوای یک نوشته یک متن تخصصی یا فلسفی است، یا بازگویی یک خاطره، و فقط براساس طول نوشته به شما میگوید خواندن نوشته چقدر طول خواهد کشید!
این دو گزاره را که کنار هم بگذاریم، میتوان نتیجه گرفت که در ویرگول، میتوان نوشت بیآنکه آنچه مینویسیم در بالاترین حد کمال باشد. ویرگول میتواند جایی باشد برای تمرین نوشتن، برای انتقال تجربیات، برای بیان نظرات شخصی، بدون آنکه وسواس اضافی به خرج دهیم که آنچه نوشته شده کاملا درست، جامع و خالی از ایراد باشد.
نکته خوب این است که بستر برای دیالوگ در ویرگول فراهم است و میتوان نظرات دیگران را در مورد آنچه اندیشیدهایم شنید و نکات جدید آموخت.
مدتی هست که درگیر ویرگول شدهام به این معنی که روزانه به آن سر میزنم و با همین دیدگاه مطالب زیادی میخوانم. و سعی میکنم با همین رویکرد اینجا بنویسم.