Free Thinker·۱ سال پیشدلِ تنگیک دختر که دلتنگ میشود بغض میکند، غم را در آغوشش میگیرد و به دوش میکشد.یک دختر حتی اگر دلتنگی را بلد باشد وقتی باز هم دلتنگ میشود از ن…
Free Thinker·۱ سال پیشعشق وسط قصهی منحالا میان مرز عشق و دوست داشتن گیر کردهام؛ اگر مرزی داشته باشند. دلم میخواهد شاعر تمام عاشقانهها باشم ولی درد عشق را تبدیل به لذت دوست دا…
Free Thinker·۱ سال پیشاما حالا که تابستان است...دستانم را بر روی صفحه رها کردهام تا بلکه چیزی بنویسم و این خرده ریزهای خیال قلبم را در گوشهای جمع کنند. کاش پاییز بود که اگر بود شاید تنه…
Free Thinker·۱ سال پیشلحظهای درد و دل با عشقاین روزها اگر گلها به تو بیشتر لبخند زدند، اگر پرندهها برایت بلندتر خواندند و اگر قاصدکها به دنیای آرزوهایت سفر کردند؛ تعجب نکن! آسمان د…
Free Thinker·۲ سال پیشاضطراب ماندگار منخیلی کوچیک که بودم و شاید زیر 5 سال همیشه در بازی های خانوادگی در تیم مادرم بودم. همه میگن با اینکه خیلی گریه میکردم مامانم به لبخندهای اول…
Free Thinker·۲ سال پیشخستم از گفتنهام و نگفتنهات- از چی فرار میکنی؟- از فکر کردن به تو. رها نمیکنی فکرهایم را، نه؟- مگه من گفتم بهم فکر کن.- دقیقا چون هیچی نمیگی فکر میکنم.- منکه متوجه نش…
Free Thinker·۲ سال پیشنوازش یک احساسرایحهای در دورها پیچیده است..رایحهای از حسی آشنا...مستم از نوازشش.. مرا به خاطراتی دور دور میبرد.. آنجا که لبخندی به پهنای صورت دارم...…
Free Thinker·۲ سال پیشمرگ منمیدانی چیست.. تو دور و اطرافت شلوغ است.. هر روز و لحظه دوستی داری که دغدغهاش را داری... نمیدانم.. محبتت به همه را بیشتر از خودم میبینم..من…
Free Thinker·۲ سال پیشبلندای آرزوهایک روز در دنیای خیال پرواز میکردم تا بلندای آرزوها سفر کرده بودم.. نوری را دیدم.. خواستم با او صحبت کنم.. نمیدانستم که کیست و چیست اما امید…
Free Thinkerدرزن زندگی آزادی·۲ سال پیشآه مادران سرزمینمهر روز از این مسیر رد میشوم اما هیچ وقت مسیرم را به سمت داخل پارک کج نکرده بودم. امروز که با روبانهای در حال رنگآمیزی روبه رو شدم مسیر د…