هر انسانی به یک یا چند زبان صحبت میکنه. حالا اگه دو تا آدم با دو زبان مختلف بخوان با هم حرف بزنند چی میشه؟ هیچکدوم حرف همدیگه رو نمیفهمند. در نتیجه یا باید همیشه یه مترجم باشه تا ارتباط آدمها با هم شکل بگیره، یا اینکه طرفین زبان هم رو یاد بگیرند.
عشق انسانها به همدیگه هم با زبانهای مختلفی ابراز میشه و هر آدمی زبان عشق خودش رو داره. اگه زبان عشق همدیگه رو بلد نباشیم، متوجه نمیشیم که عاشق همدیگه هستیم. متاسفانه توی روابط نمیشه همیشه مترجم همراه داشت و در نتیجه ازدواجها، دوستیها و روابط خانوادگی زیادی به علت زبوننفهمی دچار سوتفاهم و قطع ارتباط میشند.
هر کدوم از ما یه مخزنی درونمون داریم که باید از عشق پر بشه. وقتی توی ازدواج، دوستی یا رابطه با خانواده این مخزن خالی باشه احساس میکنیم، همسر، دوست یا خانوادهمون ما رو دوست ندارند و حالمون گرفته میشه. همچنین عزیزان ما هم مخزنی دارند که لازمه ما از عشق پرش کنیم تا خوشحال باشند و حس کنند دوستشون داریم. اما مخزن هر کس با زبان عشق مخصوص به خودش پر میشه و لازمه این زبانها رو یاد بگیریم تا بتونیم به هر کس با روش مورد علاقه خودش عشق بورزیم.
توی این مطلب میخوام این زبانها رو معرفی کنم و به تفکر در این مورد وا بدارمتون.
به طور کلی آدمها پنج زبان برای فهم عشق دارند و معمولا هر انسانی یه زبان اصلی و تعدادی زبان ثانویه برای درک و ابراز عشق داره. با شناخت و یادگیری این زبانها و شناخت افرادی که باهاشون در ارتباطیم، میتونیم عشقمون رو به زبانی که برای طرف مقابل قابل درک باشه ابراز کنیم.
قبلش بگم که این زبانها مندرآوردی نیست و چکیدهای از کتاب «پنج زبان عشق» از «گری چپمن»، مشاور خانواده معروف و نویسنده آمریکایی هست.
انواع زبان عشق آدمیزاد به شرح زیر است:
یک. وقتگذرانی (Quality Time)
بعضی از آدمها دوست دارند که درباره هر چیز روزمرهای حرف بزنند. بیرون برند. تفریحات ورزشی و هیجانانگیز داشته باشند. مسافرت برند و کلا به وقتگذرونی علاقه دارند. این آدمها زبان اصلی عشقشون وقتگذرانی هست و اگه براشون وقت بذارید، لذت میبرند و احساس میکنند دوستشون دارید.
حالا فرض کنید از سرکار میاید خونه و همسرتون منتظر شماست تا درباره اتفاقات امروز باهاتون حرف بزنه. شما برای ابراز علاقه بهش گل خریدید و بعد از شام، راضی از اینکه عشقتون رو به همسرتون نشون دادید، جلوی تلویزیون خوابتون میبره. قاعدتا همسرتون هیچ لذتی از دریافت گل نبرده و میخواد سر به تنتون نباشه. چون براش وقت نذاشتید و کلی حرف نزده داره. اینجاست که شما ابراز عشق کردید ولی چون به زبان اشتباهی بوده، فایدهای نداشته.
یا مثلا بچه شما التماس میکنه که ببریدش پارک ولی در عوض شما بغلش میکنید و سعی میکنید بهش یه خوراکی خوشمزه بدید تا منصرف بشه. بچه از شما بدش میاد و حتی اگه راضی بشه، خوشحال نیست.
دو. تعریف و تحسین شنیدن (Words of Affirmation)
عده دیگری از آدمها عاشق اینن که ازشون تعریف بشه و بابت کوچکترین کاری ازشون تشکر کنید و قربون صدقهشون برید. این آدمها از طریق گوش عاشق میشند و دوست دارند قدردان زحماتشون باشید.
احتمالا مردهایی رو میشناسید که همیشه ناراحتند که صبح تا شب برای زندگی زحمت میکشند ولی زنشون قدر زحماتشون رو نمیدونه و دوستشون نداره. در حالیکه زن عمیقا به زندگی پایبند هست و فقط زبان عشق مرد رو بلد نیست. شاید اگه زن بابت کار کردن مرد، بابت تعمیر ماشین، بابت خرید کردن و خیلی چیزهای دیگه از مرد تشکر میکرد، مرد سرشار از لذت و غرور بود.
همینطور زنهایی رو میشناسید که بعد از آرایشگاه یا تغییر دکوراسیون منزل انتظار واکنش مرد رو دارند و مردشون بیذوقترین موجود دنیاست. همین باعث سرخوردگی زن میشه و احساس میکنه مرد دوستش نداره، در حالیکه مرد توی خیال خودش سعی میکنه با بیشتر کردن درآمدش عشقش رو نشون بده.
سه. لمس فیزیکی (Physical Touch)
زبان عشق بسیاری از آدمها لمس هست. بغل کردن موقع خداحافظی، ماساژ سر و شونهها وقت استراحت، رابطه جنسی و دست روی شونه گذاشتن موقع رد شدن از کنار میز کار. همه اینا میتونه ابزار ابراز علاقه به این آدمها باشه.
مثلا مردهای بسیاری هستند که زبان عشقشون لمس هست و فکر میکنند زنشون دوستشون نداره، چون به ارتباط فیزیکی علاقهای نداره. بالعکس زنشون سعی میکنه با تمیز نگهداشتن خونه یا آشپزی به مرد و زندگی مشترکشون ابراز علاقه کنه. زبان اشتباه و دیگر هیچ.
چهار. هدیه گرفتن (Receiving Gifts)
هدیه دادن تقریبا اولین راهی هست که برای ابراز علاقه به ذهن میاد. حتی حیوانات هم برای ابراز عشقشون، سعی میکنند برای جنس مخالف هدیه فراهم کنند. خیلی از آدمها هم عاشق هدیه گرفتن هستند و میشه ذوق رو توی چشماشون دید. معمولا اگه کسی به هدیه گرفتن علاقهمند باشه، توجهی به مقدار هدیه، یا اینکه چی هست نداره و با هر کادویی خوشحال میشه. چرا که خود هدیه مهم نیست، عشق و علاقهای که پشتش بوده و اینکه یاد طرف بودید مهمه.
اگه تهیه هدیه مناسب برای شخصی که دوستش دارید کار سختیه، احتمالا به خاطر اینه که زبان عشق طرف مقابلتون، هدیه گرفتن نیست.
مثلا شما با ذوق بسیار یه کارت پستال شخصی طراحی میکنید و با عکسها و خاطرات مشترک و مورد علاقهتون تزئینش میکنید ولی شخصی که سعی دارید بهش ابراز علاقه کنید خیلی سرد یه نگاه به کارت میاندازه و بیرون میندازدش. این به خاطر این نیست که شخص مقابل، شما یا هدیهتون رو دوست نداره. صرفا به خاطر اینه که زبان اشتباهی رو برای ابراز علاقه انتخاب کردید.
پنج. دریافت کمک و خدمات (Acts of Service)
زبان عشق بعضی از آدمها اینه که براشون یه کاری انجام بدید. مثلا لباسشون رو اتو کنید، خونه رو تمیز کنید، آشپزی کنید یا توی درسها بهشون کمک کنید.
این آدمها عاشق این هستند که حمایت بشند و توی مسیر زندگی تنها نباشند.
مثلا خیلی از مردها دوست دارند خونه همیشه مرتب باشه. اگه به این مردها بهترین کادوها رو هم بدید احساس نمیکنند که شما دوستشون دارید ولی اگه خونه رو تمیز کنید و غذای گرم بدید، عشق شما رو احساس میکنند.
یا بعضی از زنها از مرد هیچ انتظاری ندارند جز اینکه مانع رشدشون نشه و توی مسیر شغلی یا علاقهمندیهاشون کمکشون کنه. این زنها اگه هر روز بهشون کادو بدید ولی نذارید درس بخونند، از شما متنفر میشند.
مثل همه مفاهیم انسانی، این موارد هم صفر و یکی نیستند و ممکنه آدمی، به هر کدوم از این زبانها تا حدودی علاقهمند باشه و لازمه با بررسی و دقت، زبانهای موردعلاقه شخص مدنظرمون رو کشف کنیم.
توی کتاب «پنج زبان عشق» آقای چپمن یه تست برای شناسایی زبان عشق خودمون و شخص مدنظر مطرح کرده که چیز جالبی هست و میشه ازش کمک گرفت برای شناخت خودمون و بقیه.
توی این تست یه لیست از فعالیتها به صورت جفتجفت مطرح شده که باید الزاما یک مورد رو از بین هر جفت انتخاب کنید. مثلا انتخاب شما بین تماشای سریال با هم یا گرفتن یه کادو از همسرتون کدومه. یا انتخاب شما بین بیرون رفتن یا شستن ظرفهای غذا توسط همسرتون کدومه. بعد در نهایت هر کدوم از انتخابهای شما تبدیل به زبان عشق معادلش میشه و با شمردن زبانهای انتخابشده میتونید بفهمید زبان عشق اصلی شما یا همسرتون چیه.
در کل این کتاب، کتاب جالبی بود و اگه دوست داشتید توصیه میکنم بخونید. هر چند چیز خیلی بیشتری نسبت به این مطلب احتمالا دستگیرتون نمیشه.