۱. مشک آن است که خود ببوید، نه آن که عطار بگوید
موارد کاربرد:
وقتی کسی از محصول یا خدماتی با آب و تاب زیاد تعریف میکند ولی محصول و خدمات در عمل چنگی به دل نمیزند و تعریفی نیست، این ضربالمثل را خطاب به شخص تعریفکننده به کار میبرند.
مثال:
وقتی اخبار میگوید در سال ۵۶ بیشتر جمعیت تهران در حلبیآبادهای اطراف شهر ساکن بودند و روستاییان به امید کسب کار به تهران مهاجرت میکردند، ولی در عمل حاشیهنشین و بدون امکانات کافی بودند؛ اما امروز چنین مشکلی وجود ندارد، به گوینده خبر میگویید «مشک آن است که خود ببوید، نه آن که عطار بگوید» و تلویزیون را خاموش میکنید.
۲. کل اگر طبیب بودی، سر خود دوا نمودی
موارد کاربرد:
وقتی کسی خودش دچار مشکلات فراوانیست ولی به دیگران در زمینه حل همان مشکلات راهحل میدهد یا درخواست کمک به آنها را میکند، این ضربالمثل را خطاب به او به کار میبرند.
مثال:
وقتی رئیسجمهور کشوری برای کمک به مردم زلزلهزده کشور دیگری اعلام آمادگی میکند ولی مردم زلزلهزدهی کشور خودش زیر بارش برف از امکانات اولیه نظیر چادر و وسایل گرمایشی برخوردار نیستند و از آنها با آب سرد پذیرایی میشود، به او میگویند: «کل اگر طبیب بودی، سر خود دوا نمودی».
۳. چاه مکن بهر کسی، اول خودت دوم کسی
موارد کاربرد:
وقتی کسی نقشههای شومی برای کسی میکشد ولی خودش گرفتار همان بلا میشود، این ضربالمثل در شرح یا هشدار به او به کار میرود.
مثال:
وقتی سران یک کشور مردم یک قاره را تهدید به زمستان سخت و قطع گاز میکنند ولی خودشان دچار زمستان سخت و قطعی گاز میشوند، به آنها میگویند: «چاه مکن بهر کسی، اول خودت دوم کسی» و به ریششان میخندند.
۴. نرود میخ آهنین در سنگ
موارد کاربرد:
وقتی کسی از اشتباهاتش درس نمیگیرد و به نصیحت دیگران گوش نمیدهد، این جمله خطاب به او به کار میرود.
مثال:
وقتی خودروسازان و مقامات کشوری مدام بین سیاستهای قرعهکشی، ثبتنام در ساعت مشخص و عرضه خودرو در بورس تغییر استراتژی میدهند و هیچکدام به نتیجه نمیرسد و به راهحل موضوع که آزادسازی واردات و شکستن انحصار تولید و عرضه خودرو هست توجهی ندارند، مردم در میان فحاشی به آنان میگویند: «نرود میخ آهنین در سنگ».
۵. به بوی کباب آمدیم، دیدیم خر داغ میکنند
موارد کاربرد:
وقتی کسی با طمعکاری و به امید سود کلان فریب میخورد و دارایی اندکش را نیز از دست میدهد میگوید: «به بوی کباب آمدیم، دیدیم خر داغ میکنند».
مثال:
وقتی پیرمردی به امید آب، برق و اتوبوس مجانی حکومت، سیاست و اقتصاد کشور را به یک ایدئولوژی مذهبی تحویل میدهد و مجبور است در سن هفتاد سالگی، توی اتوبوسِ غیررایگان سرپا بایستند، میگوید: «به بوی کباب آمدیم، دیدیم خر داغ میکنند».