من از کودکی بسیار علاقهمند به مطالعه و هنر بودم و هستم. ایام مدرسه تقریبا همیشه یه کتاب از کتابخونه مدرسه دستم بود و روزی نبود که کتاب نخونم. حدود ۱۰ سال هم هست که به روشهای مختلف مینویسم. از تولید محتوای سایتهای مردم تا داستان و وبلاگنویسی.
منتهی چند وقتی هست که نه میخونم و نه مینویسم و این برام آزاردهندهست. توی این مدت چند تا کامنت هم گرفتم که علت رو پرسیدهبودند و جوابم این بود که وقت نیست. واقعیت اینه که وقت هست، عقل نیست.
به عنوان کسی که شیفته تکنولوژی، اینترنت و شبکههای اجتماعی هست، متاسفانه وقت زیادی رو در روز صرف تماشای صفحه موبایل و لپتاپ میکنم و این واقعیتی هست که سالهاست ازش اطلاع دارم.
مثلا آمار روز گذشته نشون میده که حدود یک روز کاری با موبایل کار کردم!
در گذشته اطلاعی نداشتم که مشکل چیه و راهحلش چیست. امروز یه حرفایی برای گفتن دارم.
مشکل، همونطور که اطلاع داریم، اعتیاد هست. تا به حال فکر میکردم این اعتیاد صرفا یه چیز روانی هست و جنبه فیزیکی نداره. اخیرا متوجه شدم که ظاهرا این اعتیاد فیزیکی هست. من معتاد به دوپامین هستم.
دوپامین یه چیزی تو مایههای هورمون لذت هست و کلا هر چیزی که حال میده باعث ترشح دوپامین توی بدن میشه. مثل خوردن فستفود و شیرینیجات، چک کردن گوشی، گوش دادن به آهنگ، خوردن قهوه و هر چیز این مدلی دیگری.
این دوپامین مثل دخانیات هست که آدم رو معتاد میکنه و اگه چیزی که لذت زیادی داره رو تجربه کنی دیگه چیزای ساده حال نمیده. مثلا اگه شما تریاک بکشی دیگه سیگار صفای سابق رو نداره یا اگه قبلا ماهی یه بار تریاک میکشیدی، حالا مجبوری هفتهای یه بار بکشی تا همون لذت رو ببری.
در نتیجه همه آدمها از جمله من و شما اعتیاد به دوپامین داریم و اینکه وقت نداریم، به احتمال زیاد به دوپامین هم مربوط هست. این اعتیاد مشکل من و احتمالا شماست.
راهحل غلبه بر این اعتیاد، هدایت دوپامینه. تقریبا هر کاری که در طول روز انجام میدیم باعث ترشح دوپامین توی بدن ما میشه؛ حتی هیچ کاری نکردن و استراحت! چیزی که اعمال رو از هم جدا میکنه، میزان دوپامینی هست که ترشح میشه.
همونطور که توی بخش قبل گفتم، اگه سیگاری باشید و تریاک بکشید، سیگار تا مدتی و احتمالا تا همیشه دیگه لذت قبل رو نداره. دوپامین هم به همین منواله، اگه چیزی که زیاد دوپامین ترشح میکنه رو تجربه کنید، دیگه چیزای قبلی زیاد حال نمیده و معتاد میشید.
برای اینکه برده و معتاد دوپامین نشید، لازمه که ترشح دوپامین توی بدنتون رو کنترل کنید. مثلا لذت گشتن توی شبکههای اجتماعی معمولا انقدر زیاد هست که شما چک کردن گوشی رو به خوندن کتاب ترجیح میدید. حالا اگه شبکهی اجتماعیای در کار نباشه، به عنوان یه معتاد مجبور میشید کتاب بخونید یا پیادهروی کنید تا بتونید لذت ببرید. یا خوردن پیتزا چیز خیلی باحالیه ولی اگه هر روز غذاهای ساده بخورید، میتونید بعضی روزها با خوردن یه غذای مشتی مثل قورمهسبزی، همون لذت فستفود رو ببرید.
البته این ترک دوپامین کار سادهای نیست و باید براش برنامه داشته باشید؛ درست مثل رژیم غذایی که اگه مطابق برنامه پیش نرید، هر آن ممکنه کنترل رژیم از دستتون خارج بشه.
من که خودم هنوز برنامهی جدیای نچیدم و احتمالا به خاطر کارم هیچ وقت نتونم کامل دوپامین ناشی از موبایل که باعث اتلاف وقت میشه رو ترک کنم؛ ولی حالا حداقل میدونم مشکل از کجاست و احتمالا یه تکونی به خودم میدم.
مثلا امروز با کنار گذاشتن گوشی بعد از نزدیک چهار ماه موفق شدم بالاخره وبلاگم رو آپدیت کنم. دو تا از اپهایی که روی بازار منتشر کردهبودم رو بهروز کردم و به امورات شخصی رسیدم. امیدوارم این هفته خوندن کتاب و مخصوصا کتابهای تخصصی رو استارت بزنم و یه مقدار دوپامین مثبت دریافت کنم.
هر چیزی که حال میده شما رو میتونه معتاد کنه، از جمله گوشی چک کردن. بعضی از اعتیادها وقت زیادی از شما میگیرند، از جمله گوشی چک کردن. با حذف این اعتیادها میتونید زمان زیادی رو آزاد کنید و اعتیادهای مفیدی رو جایگزین کنید، مثل مطالعه کردن.