یک تصمیم از چند پایه تشکیل شدهاست:
-نتیجه دلخواه ما چه چیزی است؟
-چه گزینههایی پیشرو داریم؟
-تا چه زمانی باید تصمیم گیری کنیم؟
-این تصمیم برعهده چه کسانی و روی چه افرادی تاثیر گذار است؟
فرآیند:
در ابتدا باید نتیجه دلخواهمان را کامل، شفاف و دقیق توصیف کنیم.
بعد باید ببینیم با چه گزینههایی به نتیجه دلخواهمان میرسیم
هر گزینه چه عواقب و نتایج دیگری دارد، یا به عبارت دیگر نقاط قوت و ضعف هر گزینه را کامل مشخص کنیم.
گام بعدی باید تعیین کنیم که برای هر یک از این گزینهها چه عواملی در تصمیم گیری دخیل هستند
و نتایج این تصمیمها روی چه افرادی تاثیرگذار است.
در نهایت باید به سمت یک گزینه حرکت کنیم و راههایی برای کاهش ریسک در نظر بگیریم!
با مشخص شدن چهارچوب بالا براساس موقعیت میتوانیم یکی از روشهای تصمیمگیری زیر را انتخاب کنیم.
روش خودکامه:
یک نفر تصمیم میگیرد، اما قبل از تصمیم خودکامه باید سیستم سازی صورت بگیرد یعنی:
نقش افراد و تیم نظارت و کنترل مشخص شده باشد.
در روش خودکامه به سرعت و خطراتی که این تصمیم ایجاد میکند باید توجه داشته باشیم!
روش مشارکتی:
در این روش از افراد مختلف نظرخواهی میکنیم، اما عدهای مشخص و کمتر از دسته اول در نهایت تصمیمگیری میکنند.
از این روش زمانی استفاده میکنیم که مشکل بزرگ با ریسک بالا داشته باشیم، پس ابتدا از آدمهای مختلف با نظرات و رویکردهای متفاوت نظرسنجی میکنیم تا مزایا و معایب از دیدگاه افرادی که تصمیم روی آنها تاثیرگذار است، مشخص و تحلیل شود. در نهایت با مشخص شدن ریسکها، تصمیمگیری انجام میشود!
روش دموکراسی:
این تصمیمها زیاد مهم نیستند و تاثیر زیادی ندارند اما باید انجام شود، به معنای دیگر تصمیمهایی که وبال گردنمان میشوند و در هر حال اگر امروز تصمیمگیری نکنیم فردا باید انجام دهیم. مانند: رنگ دیوار ساختمان یا چیدمان شرکت، این نوع تصمیمات باید خوشایند اکثر آدمها باشد!
روش توافقی:
در این روش همه افراد تصمیمگیر باید موافق باشند. این روش زمان گیر است اما برای تصمیمهای مهم باید این روش انجام شود.
جمعبندی روشها:
تاثیر کم اما بلند مدت با اضطرار بالا
روش خودکامه
تاثیر بالا، اضطرار بالا
روش مشارکتی
تاثیر بالا اما اضطرار پایین
روش توافقی
تاثیرات نه چندان مهم اما با اضطرار نسبتا سریع
دموکراسی