تا حالا به این سؤال فکر کردید که مدیر خوب، چه مدیری است؟! آیا رهبر با یک مدیر متفاوت است؟!
تو این روزها ما بیشتر مدیر میبینیم تا رهبر، افرادی که تنها به پرداخت حقوق و زیست تجاری شرکت بسنده میکنند، از این جلسه به جلسه بعدی میروند و گاهی فکر میکنند در دسترس نبودند نشان از اهمیت داشتن است!
اما یک مدیر باید یک «رهبرِ مربی» باشد؛ یک رهبر مربی در کوتاهمدت به سمت بهبود عملکرد و در بلندمدت به ایجاد عملکرد تمرکز میکند، او تلاش میکند تا مهارت کارکنان خودش را افزایش دهد و موانع رسیدن به موفقیت را بردارد، او آینده و پیشرفت شرکت را در ماموریتهای جدید کارکنانش تعریف میکند!
به بیان دیگر زمانی که کارکنان در حال استراحت هستند، او در حال فکر کردن برای تصمیمگیری و حل مانع کاری کارمندان است.
برای مثال فرض کنید در شرکتتان تهیه «اجناس سرمایهای» یک بروکراسی پیچیدهای دارد، شما با مدیر صحبت میکنید و دغدغهتان را مطرح میکنید معمولاً دو رویکرد اتفاق میافتد:
در رویکرد اول مدیر بعد از شنیدن حرفهایتان، شروع میکند به توجیه و یا مطرحکردن مسائل کلی و عمومی مانند حساسبودن مسائل مالی، به بیان دیگر میگوید: «همینی که است!»
اما رویکرد یک رهبر مربی متفاوت است، او شروع میکند از شما سؤال پرسیدن و تفکر شما را به چالش میکشاند! مثلاً میپرسد: «پیشنهاد تو برای بهبود عملکرد چیه؟» یا اینکه «به نظرت مسئول مالی چطور میتونه این موضوع رو مدیریت کنه؟!» شاید پاسخی نداشته باشید، پس فرصت فکرکردن میدهد و شما بعد از جلسه احساس صمیمت و ارزش داشتن میکنید، اما از همین نقطه کار یک رهبر شروع میشود، شاید بعد از جلسه شما به منزل بروید، اما یک رهبر باید به این مشکل رسیدگی کند، باید احساساتش را کنار بگذارد، واقعیت را ببینید، با دپارتمانهای مختلف همفکری کند، مسیرهای پیشرو و خطرات را ارزیابی کند و در نهایت تازه به نقطه تصمیمگیری و اجرا میرسد. مسیر اجرایی که گاهی نیازمند افزایش مهارت کارکنان و گاهی چینش جدید میطلبد.
از کنار مسائل گذشتن، بازخورد ندادن، تنها در اتاق ماندن، اینها برای مدیران ضعیف و ترسو است، رهبر مربی، وارد میدان میشود، به تکتک افراد بازخورد میدهد، به فکر افزایش مهارت کارکنان و حل موانع رشد شرکت است، چون میداند ارتباط مؤثر و گوشدادن عمیق به مشکلات، تنها به سود خودش و شرکت است نه فرد دیگر!
بله رهبر بودن سخت است؛ اما مدیر بودن آسان!