ویرگول
ورودثبت نام
خود ها
خود ها
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

از نوشتن میترسم

از نوشتن میترسم

من هیچی نمیدانم چطور میتوانم با این جهل بنویسم

میترسم از چیزی بنویسم و من را دور کند از مسیرم

بشوم فقط یک شومن ک میخواهد دانسته هایش را ب رخ مردم بکشد تا او را تحسین کنند

بشوم کسی ک هرجمله ای میشنود هر تجربه ای دارد ب این و آن بگوید و فکر کند دیگر چ خبر است

برای همین هم است ک دوری میکنم از فعالیت در فضای اینستایی

هرچقد هم ک تغییر در خودت ایجاد کرده باشی لحظه ای ک غرق بشی در توجه مردم فقط یک تار مو با گم کردن خودت فاصله داری

میخواهم در سکوت ب عشق برسم...



نوشتنترس
برو ت دل ترست
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید