کتاب قهوه سرد آقای نویسنده اثر روزبه معین
وقتی کتاب قهوه سرد آقای نویسنده رو تموم کردم یاد تصویر این یک پیپ نیست اثر رنه ماگریت افتادم .
همینطور که به نظر من کتاب روزبه معین هم یک کتاب نیست و یک جور شبه کتاب است و یک جور خیانت علیه خواننده محسوب میشه
حالا قصد نویسنده چی بوده ؟
نشونه گذاری روی خواسته های نسل جدید و مردمانی که به دنبال کلمات و جملات حماسی هستند و خب این کار جواب داد و باعث شد کتاب فروش خوبی داشته باشه
تبلیغات های نویسنده و نقل قول هایی که از کتاب منتشر کرد باعث شد همه در حین خرید این کتاب با خود فکر کنند با یک شاهکار ادبی طرف هستند اما بعد از خواندن صفحاتی از کتاب خواننده از خودش میپرسه چی باعث شده این کتاب تا چاپ هفتاد و ششم پیش بره ؟
کتابی که به صورت زیر پوستی حالت تدافعی نویسنده رو به نمایش گذاشته و میگه من همینطور که کتاب و نوشتم دوست دارم و به دیگران اهمیتی نمیدم در صورتیکه یک قرارداد نانوشته بین نویسنده و خواننده وجود داره که میگه : نویسنده باید یه کتاب جذاب رو در اختیار خواننده بزاره تا خواننده بعد از خوندن کتاب به این فکر نیفته که
دلیل نداره همهاش دنبال این باشیم که آدمهای دیگه از نوشتههامون لذت ببرن، گاهی همین که خودمون لذت ببریم کافیه. هرچند نوشتن حرفهای بحثاش جداست . روزبه معین
نویسنده باید کتابی رو در اختیار خواننده بزاره که ارزش وقتی که از خواننده گرفته شده رو داشته باشه
وقتی که خواننده برای کتاب وقت و هزینه میزاره توقع یک چیزی از نویسنده داره که ارزش خوندن و داشته باشه
اما این کتاب انگار در فانتزی های مبهم نویسنده نوشته شده و پیامی برای خواننده نداره و چیزی هم نمیشه ازش یاد گرفت
من یک نقد کننده ی حرفه ای نیستم و یک نوجوان هستم اما درک من از این کتاب این بود