آیین قربانی از کهنترین آیینهایی است که در میان ادیان و ملل مختلف مورد توجه بوده است. انسانها همواره تلاش کردهاند تا با دادن هدیه و قربانی به پیشگاه خدایان، خشنودیشان را جلب نموده و از خشمشان در امان باشند. نتایج پژوهشها در طی اعصار نشان میدهد که به مرور زمان قربانیهای حیوانی جای قربانیهای انسانی را گرفته و این میتواند از تاثیرات بزرگ ادیان الهی باشد.
قُربان و قِربان از ریشهی قرب به معنی نزدیک شدن است. قربانی در علم ادیان یعنی “گرفتن زندگانی موجود زندهای اعم از انسان، حیوان یا نبات از راه کشتن، سوزاندن، دفن کردن یا خوردن به منظور تقرب به خدایان و جلب نظر آنان.”
واژهی قربانی در انگلیسی “sacrifice” است که از واژهی لاتینی “sacrificium” اخذ شده است. این کلمه از ترکیب “sacer” به معنی مقدس و “facere” به معنی ساختن ساخته شده است. این واژه استفادهی متداول و دنیایی داشته و برای توصیف نوعی دست شستن و صرف نظر کردن به کار میرفته است و به معنی تسلیم چیزی با ارزش برای دستیابی به چیز ِ با ارزش دیگر است.
اغلب حیواناتی مانند گاو، شتر، گوسفند، اسب و … به مناسبتهای مختلف قربانی میشدند. مناسبتهایی از جمله بلاگردانی، دفع نحوست، چشم زخم، شکرگزاری، تولد فرزند، تقویت روان مرده، دفع جادو و ابطال طلسم.
هدف از قربانی کردن جلب رضایت خدایان و بهرهمندی از نیرو و حمایت الهی بوده. این قربانیها مقدس بودند و باور بر این بود که خوردن گوشت قربانی آنها را مقدس کرده و یا بلا و حوادث ناگوار را از آنها دور میکند.
قربانیها اشکال گوناگون دارند: پیشکشهای خونی، پیشکشهای غیر خونی و پیشکشهای الوهی.
پیشکشهای خونی:
در این نوع قربانی، حیوان یا انسانی به عنوان قربانی انتخاب میشدند. در واقع خون را نیروی حیاتی و مقدسی میدانستند و آن را نماد زندگی در نظر گرفته بودند و باور داشتند که ریختن خون قربانی بر زمین موجب رویش و بارآوری زمین و رونق کشاورزی میشود.
بسیاری از ملل، در گوشه و کنار دنیا مانند یونانیها، سوئدیها، آفریقاییها، مصریان، مایاها و… به قربانی انسان دست میزدند. آنها بلاگردانی را که گناهان مردم را به جان میخرید، از میان انسانها برمیگزیدند. اما برخی جوامع دیگر بر این باور بودند که گناهان یک قوم را میتوان بر دوش یک حیوان هم افکند و با قربانی کردن آن حیوان، گناهانشان پاک میشد.
پیشکشهای غیرخونی:
این نوع قربانی شامل پیشکش مواد خوراکی اعم از میوهها و دانهها و نوشیدنیهایی مانند شراب و شیر و آب میشد (نذر شراب بیشتر رواج داشته، چرا که آن را خون انگور و خون زمین میدانستند). در مواردی دیگر، اشیاء بیجان مانند فلزات گرانبها و سلاح به درگاه خداوند پیشکش میشده.
پیشکشهای الوهی:
در این نوع از پیشکش، قربانی خداگونه تلقی میشود.این وضعیت خداگونگی ممکن است حاصل این ایده باشد که عمل قربانی، تکرار یک قربانی ِ اسطورهای – ازلی است که در آن یک خدا، خود یا خدای دیگری را برای خدای سومی قربانی میکند.
قربانیهایی که محض ستایش خداوند و بدون قصد و غرضی باشند، به ندرت دیده شده است و نوع قربانی شکرگزاری رایجترین نوع قربانی است و در فرهنگهای گوناگون دیده میشود.
با وجود گوناگونی و تفاوت انواع قربانی در جوامع مختلف، همگی یک وجه مشترک دارند و آن تقدس و متعالی بودن عمل قربانی است.
در مواردی میبینیم که شاه یک ملت به دست مردم قربانی شده و خونش بر زمین ریخته شده؛ چرا که اعتقاد داشتند حیات شاه چنان سعادتمند است که اگر او بیمار شود، مملکت بیمار شده و رونق و برکت از جامعه میرود. بنابراین با ریختن خون پادشاه سبب گشایش و روزی بیشتر میشدند.
در جایی دیگر میببینیم که هدف از قربانی کردن دفع شر و بلا بوده که گاهی به شکل دعا نویسی یا نیایش و گاهی به شکل ریختن خون نمود پیدا میکرده. در واقع با مرگ حیوان یا پیشکش مادیات، آسایش خود را تضمین میکردند.
در نظریهای دیگر، هدف جلب توجه و نظر خدایان و ارواح درگذشتگان است که حامی بازماندگان هستند.
در فرهنگ پارسی قربانی حیوانات به فراوانی دیده میشود و از دوران کهن تا به امروز رواج داشته. (نمونههایش به وفور در داستانهای شاهنامه دیده میشوند). با توجه به متون قدیمی موجود، قربانی حیوانات در چند دسته طبقهبندی میشود که به شکل خلاصه آنها را عنوان میکنیم.
در متون حماسی، گاهی شاهد این هستیم که پهلوان داستان، استخوانهای شکار خود را زیر خاک دفن میکند، زیرا این کار را موجب افزونی و بازتولید نژاد آن حیوان میدانستند. این باور را امروزه هم در فرهنگ عامه میتوان دید که در عید قربان استخوان و خون حیوان قربانی را درون چالهای میریزند.
گاهی قربانی کردن به منظور کمک به تهیدستان بوده. در واقع دادن گوشت قربانی به نیازمندان را نوعی دفع بلا میدانستند. همانطور که امروزه خیرات غذا و گوشت قربانی در میان نیازمندان رواج دارد.
گاهی فقط از خون حیوان قربانی شده برای دفع بلا از قربانی کننده یا یکی از نزدیکان او استفاده میشده. در واقع در این نوع قربانی آنچنان نیت خیری وجود ندارد و یا به منظور رضایت خداوند قربانی صورت نمیگیرد، بلکه جنبهای جادویی برای قربانی در نظر گرفته شده که موجب قدرت قربانی کننده میشود. مثال امروزیاش میتواند قربانی کردن حیوان در هنگام خرید وسیلهی نقلیه و گذاشتن خون آن بر روی ماشین به عنوان بلاگردان باشد. و یا ذبح حیوان در مراسم شادی و ازدواج و یا تولد نوزاد که برای دور کردن نحوست و چشم زخم از مردم انجام میگیرد.
گاهی هم برای شکرگزاری جهت برآورده شدن دعاها و گاهی هم در مراسم سوگواری شاهد انجام قربانی هستیم. قربانی کردن در مراسم سوگواری و برای مردگان میتواند ریشه در باور کهنی داشته باشد که به واسطهی آن، مردگان زندگی دوباره دارند و برای زندگی دوباره به تقدیم قربانی و نذورات گوناگون نیاز دارند. همچنین در باور قدیمی پرستش نیاکان، ریختن خون و گوشت قربانی به روانِ درگذشته تقدیم میشود، بلکه موجب رضایت مرده از قربانی کننده شود.
در ایران باستان و در رابطه با قربانی کردن حیوانات، گاو شاخصترین حیوانی است که به عنوان قربانی ذبح میشده و در آیین میترائیسم، ریختن خون گاو بر زمین موجب حیات دوباره و خوردن گوشت گاو قربانی باعث جاودانگی میشده است. پس از ظهور زرتشت و با تلاش برای ایجاد جامعهای متمدنتر و از بین بردن نمادهای میترائیسم و ترویج یگانه پرستی، قربانی کردن گاو به مرور کمتر گشته اما هیچوقت از دور خارج نشد، بلکه وارد چرخهی جدیدی از معنا شد.
به طور کلی پس از ظهور ادیان توحیدی، قربانی کردن به شکل آیینی با وحی و الهام همراه شد و جنبهای قدوسی به آن داد. هرچند که قربانی کردن انسان کنار گذاشته شد، اما نفس عمل قربانی کردن ادامه یافت و حتی توسط پیامبران هم توصیه شد.
وجود این آیین و باور در دنیای امروزی (با گذشت هزارهها از شکل کهن قربانی کردن در جای جای جهان) نشاندهندهی ضمیر ناخودآگاه جمعی ماست؛ ناخودآگاهی که رفتارهایی را در برمیگیرد که تقریبا در همه جا و بین تمام مردم یکسان است و در خاطرات نژاد بشری نهفته است. این رفتارها در حالت خودآگاه صورتپذیر شده و به شکل سنت، نسل به نسل و ناآگاهانه بروز پیدا کرده است. پی میدانیم که قربانی کردن در ناخودآگاه جمعی بشر وجود دارد و ریشهاش را احتمالا میتوان در ترس انسان از قدرت بزرگتر دانست که به سبب این ترس و در جهت جلب خشنودی آن، هدایایی را به هرشکل پیشکش میکند.
از دیدگاه اسطورهشناسی اولین قربانی گاو است. بعد از آن ذبح چهارپایان و باقی حیوانات رایج میشود. پس از مرسوم شدن این آیین به مرور تغییرات در آن شکل گرفت و قربانی انسان هم به آن اضافه شد. با ظهور ادیان یگانهپرستی کشتن انسان منسوخ شد و دوباره قربانی کردن حیوانات باب شد. داستان نمادین قربانی کردن اسماعیل به دست ابراهیم و ناتمام ماندنش به اذن خدا و جایگزین کردنش با حیوانی چهارپا مثال خوبی برای این موضوع است. برای درک ارزش بالای قربانی کردن، میبینیم که این کار حتی در قرآن هم سفارش شده است. در ابتدا به مناسبت عید قربان این کار صورت میگرفته، اما بعدتر در مناسبتهای گوناگون از شادی تا غم مورد توجه قرار گرفت، با همان تصور همیشگی که خونریزی از ما محافظت خواهد کرد.
در تعالیم دینی اسلام، به قربانی کردن گاو، گوسفند و شتر توصیه شده است (مخصوصا گوسفند). به این دلیل که حیوان چهارپا را نمادی از متعلقات میدانند و هرچه حیوان پروارتر باشد برای ذبح مناسبتر است (چرا که کشتن آن نماد کنار گذاشتن تعلقات دنیوی بیشتری است).
نکتهی مهم این است که به وسعت جوامع و فرهنگهای جهان،اعمال قربانی و نذری وجود دارد. “نذری” در آیین اسلام نیز گستردگی فراوانی دارد که شکل کلاسیک آن ذبح گاو یا گوسفند است. با پیشرفت زندگی فردی و جمعی، همه چیز دچار تغییرات میشود و مقولهی نذر و قربانی هم جدا از این ماجرا نیست. امروزه بنا به تغییر روش زندگی، نذرها هم شکل متفاوتی به خود گرفتند و در بسیاری از موارد از قالب خونریزی و ذبح خارج شدهاند و به تهیهی غذا در حجمهای متفاوت، کمکهای مالی به اقشار مختلف جامعه و یا ایجاد فضایی برای کار کردن و ساختن آیندهای روشنتر و … تغییر شکل دادهاند (مثل ساخت و احداث مدرسه، کمک مالی به سازمانهای درمانی، اطعام نیازمندان و …).
در آخر، با وجود تمام تغییراتی که در طی هزاران سال در مقولهی قربانی کردن رخ داده، تنها چیزی که ثابت مانده هدف قربانی کننده از نزدیکی به خداوند، دریافت ثواب و الوهیت بیشتر است.
پژوهش و گردآوری: کیمیا اشرفی
منابع: