ذهن تنها
ذهن تنها
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

نوشتن بدون مخاطب

وقتی شروع می‌کنم به نوشتن، و فکر می‌کنم کسی قرار است این نوشته را بخواند، هی به عقب برمی‌گردم و کلمه‌ها و جملاتم را ویرایش می‌کنم؛ اما این آن چیزی نیست که دنبالش هستم، یعنی نوشتن بی‌ویرایش، انتقال مستقیم از ذهن به دست، از مغز به انگشت.

چاره چیست؟ برای کسی ننویسم؟! ندهم کسی بخواندش؟! فقط برای خودم بنویسم؟! نمی‌توانم؛ بدون مخاطب و برای هیچ مخاطبی نوشتن، در توان من نیست؛ یا حداقل، اینگونه نوشتن، خیلی برایم سخت است؛ انگار، تا مخاطبی در کار نباشد، انگیزه‌ای هم نیست...


نوشتنویرایشتنها میان دو هیچمخاطب
‏تنهای دگر منم که چشمم/طوفان سرشک می‌گشاید
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید