مرتضی غلامی
مرتضی غلامی
خواندن ۲ دقیقه·۶ سال پیش

قیمه‌ها را بریزیم روی ترجمه یا نه؟

?

داستان غذا و چند مسئله فرهنگی در ترجمه

چند روز پیش سفارش ترجمه‌ای را تحویل دادم که برای یک آژانس گردشگری خارجی بود و متون گردشگری را به فارسی و برای «جذب» مشتری فارسی‌زبان ترجمه می‌کرد.

داستان غذاهای فرهنگی

به‌طور کلی، این متون در معرفی شهرهای مختلف خاورمیانه نوشته شده بودند. لاجرم بخشی از این معرفی هم مربوط به غذاهای محلی این شهرها بود. مثلاً به این جمله در توصیف غذای محلی شهر نجف عراق توجه کنید:

Be sure to try qeema, a stew with minced meat, tomato and chickpeas, served with rice

دارد در مورد قیمه صحبت می‌کند. عین همان دستوری غذایی است که در ایران پخت می‌شود.

حالا سوالی که در اینجا مطرح می‌شود آن است که آیا برای خواننده ایرانی که به طریق اولی با این غذا آشناست، باید دستور غذایی آن را توضیح دهیم؟ شما در این شرایط چه‌کار می‌کردید؟

یک مثال دیگر از نوشیدنی مورد علاقه عراقی‌ها:

Sweet, black tea and strong, earthy coffee are the drinks of choice, but be sure to try mastow – a traditional drink of yoghurt, salt and water

این هم نوشیدنی خیلی عجیبی نیسـت، همان دوغ خودمان است. آیا واقعاً باید برای یک ایرانی نحوه درست دوغ را توضیح داد؟! واقعاً؟!

مسئلۀ: مگر فقط ایران فارسی‌زبان است؟

خیر. در افغانستان و تاجیکستان هم فارسی صحبت می‌شود. بنابراین باید آگاه بود که مشتری احتمال دارد بخواهد با یک ترجمه چند نشان بزند و همین را ترجمه را برای معرفی در کشورهای فارسی‌زبان دیگر نیز به کار گیرد (البته این ادعا اما و اگر زیاد دارد، ولی عجالتاً بیایید فرض کنیم همینجور است که احتمالش نیز وجود دارد).

خب حالا چه؟ آیا شمای مترجم می‌دانید که در تاجیکستان قیمه طبخ می‌شود یا خیر؟ یا در افغانستان؟ خب با یک جستجوی ساده مشخص می‌شود. ولی نکته‌ی پس پرده این اتفاق بسیار مهم است. متوجه می‌شوید که در دنیای امروز طیف وظایف مترجم‌ها چه‌قدر دارد گسترده‌تر می‌شود.

ورود به مسجد برای غیرمسلمان‌ها ممنوع است!

Bear in mind that this is a functioning religious centre and one that non-Muslims are rarely, if ever, permitted to enter

احتمالاً کمتر کسی در ایران هست که این مسئله را نداند.

تکلیف این جمله چیست؟ توضیح بدهیم یا نه؟! ترجمم کنیم بتنی؟!

خب که چه الان؟

یک بار دیگر در آی‌ترنسلیت نوشته بودم که ترجمه با زبان شروع می‌شود، ولی به زبان ختم نمی‌شود. 

این جملات نمونه‌های  واقعاً قشنگی هستند. به خوبی نشان می‌دهند که دیگر مسئله‌ی زبان‌دانی در اینجا مطرح نیست. ترجمه‌ی این جملات خیلی ساده است، بلکه

مسئله این شده که اصلاً باید ترجمه کرد یا خیر؟

آیا مترجم باید به فکر فارسی‌زبانان کشورهای دیگر هم باشد؟

مترجم باید بداند مسائلی که برای فارسی‌زبانان عادی است، ولی یک خارجی‌زبان نمی‌داند و نوشته و توضیح داده، آیا مترجم باید ترجمه‌اش کند؟

می‌بینید که دیگر وظیفه مترجم در زبان‌دانی خلاصه نمی‌شود!

شما در چنین شرایطی چه‌ راهی پیش می‌گیرید؟

بعد از این‌که نظراتان را نوشتید می‌توانید این پست را بخوانید خواهی


http://i-translate.ir/creativity-venture-in-translation/

خلاقیت، جسارت و محافظه‌کاری در ترجمه








ترجمهآموزش ترجمهانگلیسیزبانآموزش زبان
مدرس ترجمه و مترجم در i-translate.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید