مرتضی غلامی
مرتضی غلامی
خواندن ۲ دقیقه·۶ سال پیش

وقتی از ترجمه طبیعی حرف می‌زنیم، از چه حرف می‌زنیم

یکی از معیارهای ترجمه خوب به زعم بسیاری از محققین ترجمه « طبیعی بودن » ترجمه است.‏

‏ اما به واقع طبیعی بودن ترجمه یعنی چه؟ چطوری یک ترجمه طبیعی می‌شود و معیار طبیعی بودن چیست؟ ‏در این جستار به این مسئله می‌پردازیم.‏

در واقع ایده این مطلب از رمانی که هم اکنون در دست ترجمه دارم به ذهنم رسید و بنابراین مثال‌ها از ‏ترجمه خودم است. اگر با بنده آشنایی داشته باشید این یعنی همگی‌شان در معرض نقد هستند و بسیار خوشحال ‏می‌شم اگر کامنتی سازنده در نقد ترجمه‌ها ببینم.‏
‏ ‏

‏۱‏

این جمله را چگونه ترجمه می‌کنید؟

How old was he?‎

خب ظاهراً یک ترجمه بیشتر به ذهن نمی‌رسد. از مفعول ‏he‏ هم مشخص است که در مورد آدمیزاد است و ‏در مورد قدمت یا سن شئ خاصی نیست. ‏

بله، در حال کلی همان ترجمه معمول درست است. حالا توجه شما را جلب می‌کنم به بافت این جمله:‏

‎“His baby is dead! Oh, no. How old was he?” Frits said.‎
‎“Four months,” his mother said.‎

خب سوال؟

در فارسی وقتی در مورد سن بچه‌های زیر یک سال صحبت می‌کنیم، می‌گوییم چند سالش است؟! اصلاً مسخره ‏است. وقتی هنوز سالش تمام نشده چگونه می‌توان چنین سوالی پرسید؟

خب مگر در فارسی چه می‌گوییم؟

احتمالاً بسیاری از شما تا الان حدس زده‌اید. در فارسی معمولاْ می‌گویند

بچه فلانی چند وقتش است؟

البته اگر جمله طبیعی‌تر و بهتری می‌دانید حتماْ برای‌مان کامنت کنید.‏

‏۲

یک مثال دیگر از همان رمان:‏

‎“I think you have money to burn.” Murits said.‎

این هم ظاهراْ یک اصطلاح است و به کسی اطلاق می‌شود که دارد ولخرجی می‌کند. در این متن هم ‏در این معنا استفاده شده.‏
ترجمه‌ای که به نظر بنده برای این اصطلاح این بود.‏

فکر کنم پولت زیادی کرده.‏

البته احتمالاً ترجمه‌های روان‌تر و طبیعی‌تری هم می‌توان ارائه کرد، ولی همین به نظر معنی اصطلاحی و طبیعی را در ‏فارسی می‌رساند.‏

‏۳‏

‏ برفک رادیو و تلویزیون را در انگلیسی ‏noise می‌گویند.‏

حالا به این جمله فریتس در مورد رادیو روشن تنظیم‌نشده دقت کنید:‏

‎“At least tune the damn thing. It is between the channels. Don’t you hear that ‎scratching and crackling?”‎

این را تصمیم گرفتم برفک ترجمه کنم. صدای خش‌خش و چیزهای دیگری از این دست‏ هم قابل‌قبول هستند. ولی انگار این واژه طبیعی‌تر است.‏

مخلص کلام

نکته‌ی خیلی مهمی که باید به آن دقت کرد این است که ترجمه بدون دانش فرهنگی و بدون توجه به بافتی که در آن ‏متن نوشته شده، کاملاً مضحک و بیهوده است. باید بیاموزیم همواره بالاتر از سطح متن صرف، متون را تحلیل ‏کنیم، یعنی در سطوح:

در بافت درون متنی، فرامتنی و حوزه متنی.‏

برای خواندن در مورد این مفاهیم روی این لینک کلیک کنید.‏

به نظر شما این ترجمه‌ها چه‌قدر طبیعی بودند؟ منتظر نظرات شما هستم.

و اگر دوست داشتید از تجربه‌های‌تان در مورد ترجمه طبیعی برای‌مان بنویسید.

TelegramTwitterFacebook

ترجمهآموزش ترجمهزبان انگلیسیترجمه طبیعی و روان
مدرس ترجمه و مترجم در i-translate.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید