¡ زیرخاکیا !
هر و هر میخنده
شب که میشه بیرحمه
تشنهٔ خونه
وردِ زبونش؛
ماچی لاچی پاچی تووو
شکارچی تاریک عالی اوووه
بازیگر معروفه هالیووود
فیلماش یونیکماتیک
مثل بالیووود
با برادرش هرشب
میکنن حَمله
به آدمای مادر....... ده
..
تنها عشقشون مادرشونه
هدفو می گیرن با باور نشونه
قدرت عظیم توو جسم لاغرشونه
کل دشمنارو هدفشون؛
مشت و مال دادنه خوبه
خ👍
الکس تو این قصه... آدمه خوبه
آدم خوبه...
هی روزگار، اینو چندسال پیش نوشتم، اونموقع مثلا فکر میکردم خیلی خفنه و این حرفا، الان که می بینم دفترای شعر قدیمیمو خنده، ام می گیره و از خودم خجالت می کشم😂🤦🏻♂️
واقعا اونموقع خیلی دوس داشتم بنویسم و بخونم، عشق خوانندگی داشتم ولی خب کم کم به دلایلی این عشقه و اون هیجانه خاموش شد و به دیار فراموشی سپرده شد، چندسالیه صدام خاموشه و این برای یه آدم اونم از اونایی که عاشق خوندنه خیلی بده ولی خب حتما حکمتی توش بوده مثلا بقیه اذیت نشن با شنیدن صدام😂
الان هم می نویسم و می نویسم....
داستان و قصه می فروشم...
نشخوارای ذهنمو روو کاغذ میارم...
دنیای خیالیمو...
دنیای خیالیی که دلتنگشم...
جاهایی که توو کتابا و داستان و تو خیالات سفر میکردم و کلی خاطره قاب کردم روو دیوار ذهنم...
الان هم مثل قبل می نویسم...
نوشتن، فیلم دیدن، آهنگ گوش کردن، فوتبال، بوکس و دویدن طولانی هر کدومشون باهم باعث دوری من از افکار پلید میشن... هر کدومشون یه تیکه از پازل حال خوب کنن که کنارهم غوغا به پا میکنن... شاید. .
از زیرخاکیا...
قفسهٔ سینهم
نفسش تیرهس
زنده نیستم
هرشب خیساشک
اصل نیستم نه زنده نیستم...
رفتن بی من
مسخرگی هست
ازغمِ عشقْ سیرم
منبعدتْ پیرم
از دهعشق میرم
میرم میرم میرممن
بی معرفت...
میرم میرم میرممن
بی معرفت...
آره تو این اتاق سرد جایی که باهم خاطره داشه باشیمنیس
اصن نمیشه روز و شب هردم حتی زندگی کرد توو این تاریکیهیچ
هرچه دورتر... بسه موندن
خسته از خسته بودن، رفتش روحم
یه جسم پر از درد موند اَه...
میرم میرم میرممن
بی معرفت...
میرم میرم میرممن
بی معرفت...