خودم خنده ام میگیره وقتی میبینم اینجا اکثرا میان در مورد تخصص و تجربه هاشون پست میزارن و کلی مطلب آموزشی برای دیگران ارائه میدن ولی من حوصله این چیزا رو ندارم.در واقع قبلا این کارا رو کردم هرکی میخواد یاد بگیره بره سایت فرانش پکیجامو بخره :))
راستش اینجا فقط میام حرف دلمو بنویسم و یه سری افرادی که نمیشناسم داستان هامو بخونند...
تا حالا فکر کردید آیا عاشق شدن بهتره یا معشوق بودن؟! به نظرتون کدومش کلاس بالاتری داره؟! کدومش به شما اعتماد بنفس بیشتری میده؟! خب مسلما معشوق بودن دیگه... :|
خب اگه با این دید به موضوع نگاه کنیم که من الان دختر هستم 98 تا معشوقم و 2 تا عاشق... ولی من الان یک پسر هستم و 98 تا عاشقم و 1 معشوق که اونم از اجبار و برای رد گم کنی رابطه قبلیش بوده و 1 مورد Unknown...
فکرش رو بکن شما عاشق یک دختر هستی و از صمیم قلب براش همه کار هم میکنی و چندین بار هم بهش میگی که عاشقتم و حس خوبی در کنارت دارم و از این چیزا... ولی یهو میفهمی که ای دل غافل طرف عاشق یکی دیگست که!!!! خب اینجاست که با یه شکست عشقی سنگین بر می خوری و با خودت میگی من دیگه محل سگم به این دختر نمیزارم.اصلا بره بمیره بره گمشه دختره بیشور لیاقت نداره...
خب یه چند دقیقه بعد که آروم میشی با خودت میشینی فکر میکنی و میگی : "واقعا چرا این همه براش وقت گذاشتم و اونم میدونست دوسش دارم و البته رفتارش باهام خوب بود ولی آخرش اون چیزی که میخواستم نشد؟!!" .
خب جوابش سادست : تو روابط عاشقی همیشه دنبال کسی باش که عاشقته نه دنبال کسی که تو عاشقشی.... ( اینو خودم کشف کردم هرکی هم بگه درست نیست با من طرفه :X )
خب مسلما برای خودمم این اتفاق افتاده که دارم میگم وگرنه معنی نداره این همه وقت بزارم و این همه متن بنویسم براتون که... منم همچین بلایی سرم اومده،منم کلی وقت گذاشتم کلی قربون صدقه رفتم،کلی خرج کردم و در آخر خودم دست طرف رو گذاشتم تو دستش...!!!! :|
شاید منم اولش عصبی بودم و هی میگفتم عجب غلطی کردم چه اشتباهی کردم بهش گفتم دوسش دارم چقدر خرم براش وقت گذاشتم و از این پشیمونی هایی که آخرش به افسردگی ختم میشه...
ولی خوشبختانه به این نتیجه رسیدم که : نه اصلا اشتباه نکردم،اتفاقا کار درستی کردم که حسم رو در همون لحظه بهش گفتم،کار خوبی کردم که در زمانی که کنارش بودم براش خرج کردم،وقت گذاشتم،جفتمون حالمون خوب بوده...
چرا باید پشیمون باشم از اینکه حس درونی خودم رو نسبت به طرف مقابلم اعلام کردم؟! اصلا مگه جرم کردم؟! خب آدما دل دارن از یکی خوششون میاد و چه بهتر که هرچه سریعتر حست رو نسبت به طرفت بگی و شاید یه روزی از اینکه حستو بهش نگفتی پشیمون بشی و دیر شده باشه....
قانون من اینه : تو خوبی کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز
من همیشه خود واقعیم هستم و ذاتا آدم درست و خوبی هستم و اگه 100 بار دیگه هم از کسی خوشم بیاد و حس خوبی بهش داشته باشم علاوه بر اینکه همه کار براش میکنم تا توجهش رو کمی جلب کنم مطمئنا حسم رو بهش خواهم گفت،شاید اون شخص اصلا دوسم نداشته باشه ولی من تلاشم رو کردم و حداقل پشیمون نیستم که حرفم رو بهش نزدم.
بعضی وقتا عاشق هرکاری کنه نمیتونه معشوق رو راضی کنه چون معشوق خودش عاشق یکی دیگست...
براتون دعا میکنم معشوق یک عاشق باشید تا عاشق چندین معشوق...
نتیجه اخلاقی از این داستان و تجربه من به شما اینه که : مراقب کسی که عاشقش هستی باش ولی بیشتر از اون مراقب کسی باش که عاشقته...
نتیجه بازی در پایان 120 دقیقه حساس و نفسگیر : معشوق 4 - عاشق : 1 (گل از روی نقطه پنالتی)