پاییز دختری است که مویش حنایی است
از عشق در نجابت او رد پایی است
پاییز همنوازی زیبای برگ هاست
موسیقی ِ زمینه ی یک آشنایی است
چیزی نمانده تا که مرا عاشقم کند
آن چشم ها که نیّتشان دلربایی است
پاییز _ عاشقانه ی ممنوع فصل هاست
فصلی که بین برگ و زمین ماجرایی است
عصری میان خش خش پاییز و ما دو تا
این یک سکانس معرکه ی سینمایی است
عاشق شدن که کهنه ترین رسم زندگی است
زیباترین نمونه ی سنت گرایی ایت
پاییز آمده است تا که دلبسته مان کند
این آخرین گزاره ی این تک صدایی است!
علی احسانی زاده
