ویرگول
ورودثبت نام
نفیسه خطیب پور
نفیسه خطیب پور
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

چند لحظه بعد از بیدار شدن.

عکسی از فروش خیابونی این روزهام
عکسی از فروش خیابونی این روزهام

« بعد از مدتی دوباره می نویسم ».

روز بخیر.

روز های زندگی برای دیدنِ طلوع، زیباتر شده است.

و شاید احوال دلم نسبت به چند ماه پیش، بهتر باشد.

چون وجودم را در قالب دیگری گذاشته ام.

تلاش مداوم.

بنابراین جوانه ی دلم در گلدانِ افسردگی رشد نمی کند.

روز بخیر و یک نگاه به خورشید از انتهای وجود.

پنجره از سوی زندگی با نورِ ملایم، آوازِ مهربانی می خواند، گرده های بی جان در هوا می رقصند و برایم دست تکان می دهند،

این سکانس پر از سکوت است،

پر از حرف ، پر از خفگی که پشت این همه زیبایی اشک می ریزد، و اندوهی دارد که نمی تواند فراموش کند.

و این سکوت مرا وادار به دل کندن از تخت خواب می کند.

جز این نیست.

نمی تواند باشد.

من هر روز به امید باز کردن پنجره و شکستن سکوت بیدار می شوم.

و تا آنجایی که به خاطر دارم، صبح ها غمگین بوده ام، اما این روز ها، با شکستن همان سکوت و آغاز روزانه ام، روزنه ام جان می گیرد.

هیچ منظور یا مفهوم خاصی در این کلمه ها وجود ندارد جز آنکه این روز ها تلاش می کنم لبخند بزنم و فراموش نکنم کجای این خون ریزی ها هستم.

آمدم تا بنویسم که خیلی برای بی خیالی زود است و باید صبح از تخت خواب دل کندن را همه یاد بگیرند.

تا ادامه داد،

تا نوشت و جنگید و نورانی کرد.

تا به آینده بگوییم همه ی چیزی که اکنون وجود دارد و همه ی همان هایی که خاطره شد و زخم هایش مانده است، حق هیچ کس نبود و نیست.

و زندگی کردن، نباید شرطی باشد.

نفیسه خطیب پور.



پ ن ۱: نمیدونم شما صبح از خواب بلند می شین چه جوری به زندگی خودتون نگاه می کنین، نمی دونم این همه زجر و بدبختی ته قلب شما هم ریشه داره یا نه، من گویا نمی‌تونم کاری بکنم جز درد و دل کردن توی این صحنه ی مجازی ، اگه خوندین حس بلند شدن اول صبحتون رو برام بنویسین.

پ ن ۲: دوستان آیدی صفحه ی نقاشیام تغییر کرده، گفتم براتون بزارم ?☁️ : @feelnafis







ایراندلنوشتهزندگیآزادیعشق
I am talking to you to express my existence with words, maybe this is my liberation. پیج نقاشی هام: feelnafis@
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید