به شب است و تاریکی دل
مدد است و چراغ راه دل
به فزونی عالم صفای دل
به بر و بیار همه هوای دل
یکه خوری چن غصه ی دل
به نوا چ خوری زمام نوای دل
همه شب اسیر و زندانی دل
خداکند بیاید و چه شود دل
سر از ناسره کان شود دل
که خورد سنگ شکسته دل
مرو از دم یکدم به سرای دل
بزن و ساز کن سوز تش دل
منشین با غیرخدا ای همه دل
که گویند خدا ولی نه آن خدای دل
هست من نیستی کشان هستی دل
شمع چو به گیرد شعله ز داغ دل
پاییز هم دروغگو از آب درآمد!🍂🍁
قرار بود فقط برگ بریزد، اما اشک ما را ریخت...💔
(میم_وفایی)
#دلنوشته
#پاییز
#استانبول
خسته ام، خسته از تلاش و آسایشم آرزوست
نان بر سفره دارم و گرسنه می خوابم
خواب كه نه، چشم بسته را خواب می خوانم
پای به زنجیر سنت تاریخ و پروازم آرزوست
همتی باید كرد
بشكنید سنت ها
بگسلید زنجیرها
نان بر كام نهید، با لذت
خواب بر چشم آرید، با قوت
بهره ی تمدن بر گیرید، با همت
و آنگاه، بیاسایید، با مروت
حسین جوادی