سیدسعیدانوری
سیدسعیدانوری
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

فقط بنویس

هیچ راه گریزی نیست.نمی توانی به هیچ بهونه ای از نوشتن فرار کنی.حتی با متعالی ترین بهانه ها مثل خواندن.حتی بهانه هایی که نمی توانی در مقابل شان مقاومت کنی،مثل خوردن و نوشیدن.شاید فقط شاشیدن بهانه خوبی باشد.وگرنه مگه چند وقته که چیزی نخوردی؟من محض امتحان روزه گرفتم و دیدم واقعا میشه از سحر تا افطار چیزی نخورد.هرچند که بستگی به میزان فعالیتت هم داره(دارم با خودم صحبت می کنما)در هر شرایط بدی هم که قرار گرفته باشی می توانی بنویسی،زیرا شرایط تو هیچوقت آن قور بد نیست که نتوانی بنویسی.به خصوص حالا.طبق عادتت جوراب نپوشیده ای و پایت یخ کرده است؟شورتت خیس است و دیشب از روی تنبلی مسواک نزدی؟اوه،این آخری واقعا بهونه خوبی است.اطرافت سرو صدا است و می خواهی بلند شوی و هنذفری ات را برداری؟


می خواهی در گوگل سرچ کنی که هنذفری را درست نوشته ای یا نه؟این هم بهونه خوبی نیست.حتی شاید دیگر بهت اجازه ندادم که با برنامه ای که در گوشی ات است تعداد کلماتی که نوشته ای را چک کنی.که چی؟که ببینی نصف یک صفحه نوشته ای یا نه؟می گویی این طوری نوشته منظم تر شده و خواننده راحت تر آن را می خواند؟چرا اجازه نمی دهی که متن به صورت طبیعی کوچک و بزرگ شود و خواندگان واقعی ای پیدا کنی‌؟خوانندگانی که متن را اگر دوست داشته باشند به هر شکلی می خوانند.خوانندگانی که مثل خودت هستند.بعله،خواننده های من مثل خودم هستند.اگر من از نوشته ام راضی باشم آن ها قطعا راضی خواهند بود.نمی دانم چرا دوست دارم در ویرگول کوتاه بنویسم.انگار کوتاه نویسی برایش مناسب تر است.

نوشتننویسندگینویسندهشروع کن
نویسنده|عصیان می کنم،پس هستم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید