داود شمسی
داود شمسی
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

طبیب

شمیم عطر تو اینجا غریب است

نسیم خنده ات نرم و نجیب است


دلم ازبوی تو مست است گویی

نگاه عاشقی من را نصیب است


همان‌حرفی که دل را از تو رانده

نواهایش همین روح شکیب است


دل معشوق و عاشق در بَرِ هم

شده عشقی که وصف آن عجیب است


به یاد آن شبی که چشمک از دور

دلم باچشم هایش چون رقیب است


پرم از خاطرات خوب و شیرین

که عشقت در دلم رنجی نهیب است


ز هر بوسه که‌ چون مرهم به زخمم

مرا در هر کجا چون یک طبیب است


#داود_شمسی

داود شمسیشعرشاعرانعاشقانهطبیب
داود شمسی ، شاعر و نویسنده اشعار سپید ، غزل ، دوبیتی، مثنوی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید