ویرگول
ورودثبت نام
Goli
Goli
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

جهان من

چکمه های شیری رنگ،از همان هایی که هرکس دلش میخواهد یکی داشته باشد شایدم نمیخواهد.بوی پاییز ریه هایم را پر میکند، تو دگر کی آمدی؟! اه آری گمانم همان روزی که غرق درد حرفای بی اهمیت باد بودم پاییز دوباره به جهانم برگشت. در جهان من، هیچگاه پاییزی نداشتیم، چون من از پاییز متنفر بودم ولی اینبار جهانمان پاییز هم دارد. آسمانمان به رنگ صورتی پاستیلیست که بجای باران از آن پاستیل خرسی میبارد، درخت هایمان کلم بروکلی اند و حداقل سه رودخانه از هر نوع نوشیدنی وجود دارد، جهان من جایی برای همه دارد، چه آنکه گوشت خوار است و چه انکه گیاه خوار، چه غمگین و چه خوشحال، حتی خوب و بد زیاد دارد، هیچ خوبی که بدون بدی نمیشود دگر ، میشود؟

جهان من برخلاف جهان فانتزی، زندان هم دارد، آری زندان همیشه جای بدی نیست،آخر در جهان من هم خیلی ها لیاقت آزاد بودن را ندارند، آری من هنوز انسان های بی لیاقت را از جهانم بیرون نکرده ام، آخر آنها هم جهانی میخواهند. بیرون کردن انها از جهانم هیچ فایده ای ندارد باید یاد گرفت مشکلات را باید حل کرد، نه آنکه به انها بی توجه بود.

خانه هایمان هم از دل رویاهای کودکی هایمان بیرون آمده اند، زیبا نیست؟
خانه هایمان هم از دل رویاهای کودکی هایمان بیرون آمده اند، زیبا نیست؟


حتی گرگ، دزد، قاتل، انسان بی خرد هم در جهانم وجود دارند، ولی انسان هایی شریف را دارای مقام کرده ام. اینجا مدرسه و دانشگاه وجود دارد، اما به انسان هایش شعور می آموزیم. انسان هارا مجبور نمیکنیم طبیعت را تمیز نگه دارند یا انهارا به دادن جریمه تهدید نمیکنیم تا دگر خلاف نکنند، بلکه از همان خردسالی به شکلی بزرگ میشوند که یاد بگیرند و خودشان داوطلب همایش های زیست محیطی شوند، آری انسان ها از ریشه درست بزرگ میشوند.

*اینجا مردم در آسمان نقاشی میکشند،آری اسمانش  صورتی نیست، مشکلی داری؟!
*اینجا مردم در آسمان نقاشی میکشند،آری اسمانش صورتی نیست، مشکلی داری؟!


هرکس دنبال استعداد هایش میرود، استعداد ها نابود نمیشوند، پول و مزد کسی به اندازه ای که حق دارد داده میشود نه کمتر و نه بیشتر، در این جهان فقط یک نرگزیت وجود دارد، همه باهم متحد اند و به کسانی که هم نظرشان نیستند هم کاری ندارند. راستش را بخواهی جهان من همین جهانیست که در آن زندگی میکنی، فقط تفاوت دنیای ما بین انسان هایمان است، میدانم تقصیر تو نیست، از کودکی ریشه های کوچک ات را پر و بال ندادند و نمیتوانی دلی به صافی آب داشته باشی، ولی اگر بخواهی میتوانی به جهان ما ملحق شوی، کافیست باور داشته باشی که تو انسانی، عجیب ترین خلقت جهانی فراتر از جهان من، اکنون چشم هایت را ببند نفسی عمیق سر بده و با خود زمزمه کن: ما برای کارهایی مهم تر از دغدغه ی شام و ناهار آفریده شده ایم، سپس از ته قلب بخوه جهانمان پایدار بماند، کنون تو جزوی از مایی!

یادت باشد، مراقب قلب صورتی رنگت باشی:)!


جهاندلنوشتهداستانحال خوبتو با من تقسیم کنآفرینش
ما میریم فقط میمونه قصمون:))
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید