دردل تاریکی شب، احساس میکنی، که دیگر هیچ راهی برای نجات نیست.
سایه های تلخ گذشته برذهنت سنگینی میکنند، انگار همه چیز در ذهنت بی معنی و بی امید شده است.
هرتلاش برای رسیدن به فردایی بهتر، بی ثمر به نظر میرسد، گویی هیچ نوری در راه نیست.
گاهی دراوج ناامیدی فکر میکنی، این سختی ها هرگز تمام نمیشوند وفقط باید با آن ها سازگار شد اما درمیان تاریکی ناگهان نوری کوچک، آرام آرام در دل میدرخشد
همان چیزی که شاید سالها در دل داری حالا کم کم رو به تو می آیند وتو را به سمت فردایی روشن تر هدایت میکنند
هرچند سخت است اما همیشه باید اخرین امید رو نگه داشت، چون همان است که مرهم دلهای شکسته است و راه رانشان میدهد✨
امیدهمیشه در دل ما زنده است