ویرگول
ورودثبت نام
مجتبا قیاسی
مجتبا قیاسی
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

برسد به دست مرحومه اقدس محمدی

عارفانه ای آرام تقدیم به عزیز اقدس که همدم شب های تار بود :

عجیب چیزیه این قلب

جدا از ساختار عجیب و حیرت آورش

عملکرد بینهایت دقیق و مهمش

و هر چیز دیگه ای که حرف علمه

امروز میخوام حرف دلی بزنم که شاید به دل بشینه

میخوام اناتومی رو کنار بزارم و قلب رو اونطور که دلم میخواد ؛ اونطور که دلم حسش میکنه تشریح کنم

دلم میگه: اگه دلتنگ یه نفر شدی

انقدر که اون آدم، به اندازه دنیا واست بزرگ شد

یا این که دنیات به اندازه همون آدم کوچیک شد

اون آدم یه جایی تو وجودت خونه داره

به خونه اون آدم میگن قلب

این روزا

این قلب آروم تر از همیشه میتپه

بی هیاهو

بی نگرانی

کار خودشو میکنه

منم راستش دیگه‌ حسش نمیکنم

نمیدونم

ولی خب وقتی یه قلک خالیه و یکی دو تا سکه توشه

خیلی سروصدا میکنه

ولی اگه پر شد دیگه صدا نمیده

شاید قلبم مالامال از عشق شده که این قدر آروم شده


تو تنهاییام

لابه لای روزای پر تنش و پرکاری که دارم

دستمو رو قلب میزارم تا دوباره حسش کنم

راستش با هر تپشش

جزئی از صورت عزیز واسم نمایان میشه

تپش اول ، صورت عزیز

تپش دوم ، چشمای زیبا و مصممش

تپش سوم ، لب های ترک خوردش تو ماه رمضون

تپش چهارم ، خال گوشتی رو گونش

تپش پنجم ، عرق سرد روی پیشونیش

ادامه پیدا میکنه این تپشا

انقدر که منو میبره به روزای دور

میبینم من و عزیز

تو حیاط خونه قدیمی

زیر سایه خنک درخت توت سفید با بوی خاص و دیوانه کنندش نشستیم

صدای در میاد

یه خانومه کمک میخواد

عزیز با همه وجودش

بی تحقیق که این آدم کیه

اصلا راست میگه یا دروغ

نیازمنده یا نه

پا میشه

دست تو کیف چرمی مشکی و براقش میکنه

یه مقدار پول در حد وسع اون روزای خودش

بهش میده

منم سرخوش از لارژ بودن عزیز

همه وجودم لبخند میشه

یه مقدار بعد صدای در

و سوت بلبلی دایی همه وجودمو مملو از هیجان میکنه

پا میشم راه برم همون طور که دایی یادم داده

سر بالا سینه جلو ...

عزیز از شدت خنده نفسش بند اومده (دلش از حال میره)

صدای تماس گوشی منو به خودم میاره

دستمو از روی قلبم برمیدارم

و دست کسی که دستشو برای کمک به سمتم دراز کرده میگیرم

ره اورد سفرم اما

اینه که خودمو گم نکنم

دور نشم از اونی که باید

برکت پولمو نگاه کنم نه مقدارشو

لبخند آدما واسم مهم باشه نه سود یا زیانشون واسم

و از اون مهم تر

سرم بالا باشه و سینم جلو



همین

تقدیم با عشق :به عزیز که عزیز ترین بود







اقدس محمدیعزیز اقدسمجتبی قیاسیدل نوشتهقلب
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید