آدم چه بخواهد چه نخواهد، با معنا مي شود
اين ماهيت زندگي ست
معنا اصلا يك سوپ تلخ نيست كه آدم مجبور باشد آنرا در يك جايي از زندگي سر بكشد.
تلخ نيست اما تلخي هم دارد، همانطور كه شيريني هم دارد.
مي داني طعم آن عميق است و اين خيلي براي آدم دلهره آور مي شود.
آن روز پشت تلفن گريه اش گرفته بود
دلم هزار تكه شد
كاش بيايد منقل مان را با هم روشن كنيم
بيايد با ما كباب بخوريم
حالا هر جاي دنيا كه مي خواهد برود، برود
اما بيايد اين زمان با هم باشيم
اين زماني كه آن هم مي گذرد
كاش اين زمان هم طولاني شود زمان دوستي هايمان
دوران تشكرهايمان، دور هم جمع شدن هايمان
از مردم ايراد نگير... آنها هم دوره ي هاي خودشان را مي گذرانند.... حتي گر بنظرت سطح پايين مي رسند، اما آن حس، تمام آن چيزي ست كه آنها در حال تجربه ي آنند ..... به آن احترام بگذار ... دنيايت عوض مي شود ... با معنا مي شوي ....به ات قول مي دهم....