⁉️ تا حالا دقت کردی چرا دقیقاً همون لحظهای که میخوایم یه کار مهم رو شروع کنی، یه عالمه بهانه میاریم ؟
جالبه بدونین این بهانهها تنبلی یا بیارادگی نیستن؛ مغزت داره سعی میکنه ازمون «محافظت» کنه. ولی این محافظت گاهی تبدیل میشه به بزرگترین مانع رشدمون.
🔰 بهانه آوردن معمولاً از ۴ ریشهی اصلی میاد:
⚠️ ۱. ترس ترس از شکست، ترس از نرسیدن، ترس از اینکه تلاش کنیم و آخرش نتیجه نگیریم.
ذهن مدام میپرسه:
«اگه شروع کنم و موفق نشم چی؟»
برای همین ترجیح میده اصلاً شروع نکنیم؛ چون از نظر مغز، شکست نخوردن امنتر از تلاش کردنه.
⚠️ ۲. نداشتن قطعیت مغز عاشق چیزهای قابل پیشبینیه. وقتی مسیر مبهمه و نمیدونیم دقیقاً چی میشه، مغزمون احساس ناامنی میکنه.
پس با توجیههایی مثل: «هنوز شرایطش فراهم نیست» یا
«باید بیشتر فکر کنم» سعی میکنه ما رو از دلِ این ابهام بیرون بکشه.
⚠️ ۳. فرار از تصمیمگیری شروع هر کار یعنی تصمیم پشت تصمیم: از کجا شروع کنم؟ چی رو اول انجام بدم؟ درست انتخاب میکنم یا نه؟
این حجم تصمیمگیری خستهکنندهست.
پس مغز با جملههای آشنایی مثل: «الان وقتش نیست» «فردا بهتره» ما رو از این فشار نجات میده… البته به قیمت درجا زدن.
⚠️ ۴. عشق به پاداش فوری اینجا پای یکی از قدیمیترین مکانیسم های مغز وسطه.
پاداش سریع، راحت و بیدردسر همیشه جذابتر از نتیجهایه که قراره ماهها بعد بیاد سراغمون.
مغز بین: ✔️ لم دادن روی مبل و اسکرول کردن
و
❌ تلاش کردن برای یه هدف بلندمدت
تقریباً همیشه اولی رو انتخاب میکنه… مگر اینکه آگاهانه جلوش وایستین.
---
نهایتا اینکه بهانهها دشمن ما نیستن؛ پیامآورن.
دارن میگن: «میترسم» «نامطمئنم» «تصمیم گرفتن برام سخته» یا
«راحتی رو بیشتر دوست دارم»
وقتی اینو بفهمیم، به جای جنگیدن با خودمون، یاد میگیریم چطور مغزمون آرومآروم با خودمون همراه کنیم.
و اونوقت، شروع کردن دیگه انقدر ترسناک نیست.