چند وقت پیش راجع به کارخونه های هیتلر سازی یا جوکر سازی نوشتم.
این کارخونه با استفاده از مواد اولیه (فریک گذشته تلخم) تونست ی هیتلر خیلی خیلی قوی رو بسازه.
فریکی که ازش گفتم منو به باور رسوند !
باور به جهان انرژی ها و قدرت طبیعت.
اینکه جهنم همیشه قرمز نیست، گاهی میتونه سبز رنگ باشه.
گاهی ی آدم میتونه باشه..!
و جهنم همیشه بد نیست، گاهی بهترین درسارو توی همین جهنم یاد میگیریم.
جهنمی بنام زندگی...
شنیدین که میگن تحریم ها نعمت اند ؟!
درست گفته هرکسی گفته !
همین تحریم و فشار ها بود که از آلمان ضعیف، آلمان نازی رو ساخت.
همین تحریم ها و فشار های زندگی باعث میشه قوی بشی..
دیگه زندگی انقد پوست کلفتم کرده که دیگه مته هایی که بهم میزنه اثری روم نداره..!
دیگه نه چیزی از زندگی میخوام که نگران نرسیدن بهش باشم نه کسیو اونقدری دوست دارم که ترس رفتن یا نبودنش رو داشته باشم..!
طبیعت هرچی داد، دمش گرم.
هرچی گرفت، دمش گرم.
هرچی شد، خداروهم شکر.
نه مرگ کسی، نه نبودنش و مال یکی دیگه بودنش، نه هیچچیز دیگه ای روم اثر عمیقی نمیزاره..!
همینکه سالم باشم و توی دنیای خودم غرق بشم برام کافیه..
دنیایی برای خودم ساختم که باورهای گذشته جایی توش ندارن !
من به تولد دوباره پس از هر مرگ در زندگی اعتقاد دارم و شروعی دوباره.
حتی کسی که روزمرگیامو براش بگم هم مزه ای بهم نمیده.
کشتید، دست مریزاد...
دیگه نیستم تا بدونید مرگ ی نفرِ زنده چقدر برای اطرافیانش سخت میتونه بگذره..
پایان.