گمان کنیم جهان رنگ داشت و رنگین بود.
گمان کنیم شین معشوق داشت و عاشق بود.
گمان کنیم او رفتن را برگزیده و رفته بود.
گمان کنیم تنها دغدغه در جهان عشقی نافرجام بود.
گمان کنیم زنده بودیم و نمرده بودیم وُ عاشق بودیم.
گمان کنیم شین معشوق داشت و عاشق بود.
گمان کنیم جهان رنگ داشت و رنگین بود.
گمان کنیم ماشینی بود،جادهای بود، بارانی بود، شمالی بود، معشوقی بود، این آهنگ بود.
گمان کنیم اشک بود، آه بود، دوری بود، دلتنگی بود، رسیدن هم بود.
گمان کنیم زنده بودیم و نمرده بودیم و عاشق بودیم.
گمان کنیم دریا بود، سرد بود، آتش بود، غروب بود، من بودم، اویی بود، سکوتی بود، آرامش هم بود.
گمان کنیم جنگلی سبز، درختانی بلند، هوای خوب، نم نمِ بارانی بود؛ من بودم وُ اویی بود وُ سکوت ِ شب هم بود.
گمان کنیم زنده بودیم وُ نمرده بودیم وُ عاشق بودیم.
گمان کنیم کویر بود، شب بود، ستاره بود، سرد بود، پتویی بود، آتش بود، من بودم، اویی بود، عشق هم بود.
گمان کنیم جهان رنگ داشت و رنگین بود.
گمان کنیم شین معشوق داشت وُ عاشق بود.
گمان کنیم شین معشوق داشت وُ عاشق بود...
#شین_نوشت