الان شبه.و من میخوام امروز رو بنویسم چه شکر هایی خوردم چه گل هایی نخوردم.امیدوارم پدر یا مادر گرامی منو نکشه الان بیدارم??
خب همین چند ساعت پیش پست دارک نوشتم الان میخوام خنده دار بنویسم
اصا تغییر مود تو حلقم ??
امروز که پاشدم رفتم سر کلاس انلاین زنگ تفریحاشم وسطاش دوستم بهم زنگ میزد که باهم سبزی پاک کنیم غیبت کنیم. اری دیگر ساعت 12 تموم شد کارا
حالا مامانم بم گفت خب میخوایم بریم خونه مادربزرگتتت پاشو
گفتم:نهههه من کلی تکلیف دارممم زندگی دارم امتحان دارممم(من ازون دسته ادمایی هستم که از درس و مدرسه متنفرع ولی از تکلیف خوشش میاد ولی اگه اگع اهنگ بزاره تو گوشش بعد دوست ندارم کارام به فردا بیفته این خیلی بد و رو مخ) مامانم گفت فردام روز خداس پاشو پدصگ.گفتم نه گفت حوصلم سر رفته فلان فلان شده بعد با کلی اصرار رفتم گف اول ی حموم 10 دیقه ای برو بعد تا خالتم برسه بیاد دنبالمون.گفتم ماماننننن من 10 دیقه نمیتونم برم حماممممم
بعد دوباره با کلی بحث و کتک زنی رفتم ولی 12 دیقه لفتش دادم?
اومدم بیرون گف موهاتو خشک کن خشک کردن که خاله و پسر خاله هام اومدن بالا که پایین علاف نمونن پسر خاله هام مث چی اومدن اتاقم منم فقط شلوار تنم بود و نیم تنه(به بزرگی خودتون ببخشین دیگه اسم ادبی تروش نمیدونم) گفتم گمشین بی حیا هااااااااای.....بله دیگه رفتیم خونه مادر بزرگم منم تکلیفامو نصفشو اوردم اونجا حل کردم??اری دیگر بعد برامون مهمون اومد بعد رفتن
امروزم خالم موهامو صاف کرد شبیه بچه خرخونای مو صافی شده بودم گفتم تا کی میمونه گفت تا وقتی که بری حمام.اری دیگر.حصلم سر رفت.از خالم پرسیدم(فرزندان خالم با دوتا بزغاله هاش همون پسر خاله هام ادامه تحصیل داره میده:/) ??بعد پرسیدم خاله الانا که امتحان داری تقلب میکنی؟ گفتش:اره یا رو دستم مینویسم یا روی کاغذ کوچیک(اصا ذوق صگی شدم) گفتم خب بیشتر بگو گفت داشتم به یکی تقلب میرسوندم انقدر برگشتم.استادمون بهم گفت دیسک کمر نگرفتی خانم فلانی؟
اینجا جالبه خالم گفت:سر هر امتحانی که من بدون تقلب برم دق میکنم اعتماد بنفسم میره پایین??اصا ذوق صگی شدمممم ??
گفتم خب اون یکی خاله چی تقلب میکرد گفت : اصا استاد تقلباااا
بعد از مامانم پرسیدم گفت از تقلب میترسیدم الانم میترسم اون موقع من درسم عالی بوده(اصا اوفف)??
از بابا پرسیدم گفت گویا میدانی تقلب حرامه؟
گفتم در بگو دیگه اه
گفت یبار که منو کرده بودن مراقب یکی از بچه ها ازم سوال پرسید گفتم نمیدونم از کی پبرسم گفت مثلا از یه خرخون بعد بابا خر شده بود رفت پرسید بعد همه گفتن بیا اینجا(اصا بابام مظلومه مظلومم) ??
از پدربزرگم پرسیدم گفت :نه من درجه یک بودم ولی یکم میکردم (ولی پدربزرگ بنده تو شطرنج و تخته خیلی تقلب میکنهه) ??
از مادر بزرگم پرسیدم گفت :اوففففففف خیلیییی
گفتم خواهرت چی؟ گفت اون بدتر از من بود ( الان خواهر مادربزرگم معلمه ولی قبلا استاد تقلب بوده) ?
مادربزرگم کلی تقلب کرده به دوتا به بچه هاش ارث رسیده بجز مامان من
پس طبق تحقیقات من تقلب های من در همه ی ایام امتحانات ارثی بوده از نصف فامیل???اصا ذوق صگییییییییییی ????
اره دیگه الان کپ مرگمو گذاشتم
الان بغل عشقامم (منظورم یه سگ عروسکی و تخت و بالشتمه) ??
نه خدایی از این عشق تر وجود داره؟
تا پستی دیگر بدرود