ویرگول
ورودثبت نام
فرهاد امین لو
فرهاد امین لو
خواندن ۹ دقیقه·۳ ماه پیش

فلسفه مایک تایسون

فلسفه مایک تایسون: آتش، خاکستر و نور

خرد مایک تایسون به اندازه ضربات مشت او قدرتمند است.

او ممکن است به دلیل سبک مبارزه وحشیانه خود در رینگ شناخته شده باشد، اما فلسفه او در مورد زندگی به همان اندازه چشمگیر است، در حالی که بسیاری از مردم ممکن است تایسون را شخصیتی سرسخت و تهاجمی بدانند، سخنان او نشان دهنده سطح عمیقی از درون نگری و درک انسان است. وضعیت.

فلسفه تایسون را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد: آتش و نور، بخش اول، غرایز اولیه‌تر او را نشان می‌دهد، در حالی که بخش دوم، نور، نمایانگر جنبه‌های روشنگرانه‌تر و درون‌نگر اوست و تصویر کاملی از فلسفه تایسون را تشکیل می‌دهد روی زندگی

قسمت 1: آتش سوزی

مایک تایسون که در میان گند و پوسیدگی متولد و بزرگ شده بود، خود را چیزی جز کثیف نمی دید، مانند همه کسانی که در چنین مکانی بزرگ شده اند.

تایسون در سال 1966 در بروکلین، نیویورک به دنیا آمد و پدر و مادرش هر دو معتاد به مواد مخدر بودند و پدرش خانواده را ترک کرد تنها دو ساله بود که مادرش برای بزرگ کردن فرزندانش به تنهایی تلاش می کرد و اغلب آنها را برای روزها تنها می گذاشت که منجر به بی توجهی و سوء تغذیه می شد.

تایسون اغلب در مدرسه و محله‌اش مورد آزار و اذیت قرار می‌گرفت، که به احساس انزوا و ناامنی او افزوده بود که او هرگز در مورد آن چیزی به کسی نگفت زیرا می ترسید ضعیف دیده شود.

با این حال، همین مفهوم کثیفی بود که روح آتشین او را برافروخت و او را به سمت عظمت در رینگ سوق داد، از نزاع های کوچه پس کوچه تا سرقت های بی رحمانه، هویت تایسون به طور جدایی ناپذیری با این مفهوم کثیفی پیوند خورد، که به عنوان یک نیروی محرکه عمل می کرد. او به اوج جهان بوکس می رسد.

تایسون با پذیرفتن خود به عنوان کثیف توانست هویتی بسازد، هویتی که با اشتیاق شدید برای تسلط بر حریفانش در رینگ می سوخت. تایسون با هر مشتی که به دست می‌آورد، ثابت می‌کند که کثیفی نیازی به تعریف یک شخص ندارد، بلکه می‌تواند به عنوان یک منبع قدرتمند الهام‌بخش و انگیزه‌ای باشد قدرت دگرگون کننده مهار نفرت درونی و روح تسلیم ناپذیر انسانی.

بالا آمدن

طرز فکر مایک تایسون به عنوان یک بوکسور جوان بسیار متمرکز و هدفمند بود: او یک هدف منحصر به فرد در ذهن داشت: تبدیل شدن به قهرمان سنگین وزن جهان.

تایسون به خاطر رژیم تمرینی شدید و عزم تزلزل ناپذیرش برای موفقیت شناخته شده بود می تواند هر کسی را شکست دهد

خدای جنگ

"من هنر جنگیدن را می دانم، هنر جنگ را می دانم، این تنها چیزی است که می دانم."

تایسون به خاطر سبک هجومی بی امان خود در رینگ و توانایی اش در ارعاب حریفان با قدرت و سرعت خود شناخته شده بود.

اعتماد به نفس و خودباوری تایسون برای موفقیت او به عنوان یک بوکسور ضروری بود، زیرا او به رژیم تمرینی شدید و سرسختی ذهنی خود برای آماده شدن برای مبارزات متکی بود. که اغلب در اوایل کارش نتیجه داد.

لنوکس (لوئیس) یک فاتح است. نه من از لباسهایشان هستم "

مایک تایسون در طول سال‌ها بینش‌های فلسفی مختلفی را به اشتراک گذاشته است و اغلب تجربیات خود را در داخل و خارج از رینگ بوکس منعکس کرده است:

«هرکسی تا زمانی که در دهانش مشت شود، برنامه‌ای دارد». غیر منتظره.

انضباط انجام دادن کاری است که از انجام دادن آن متنفر هستید، اما با این وجود تایسون بر اهمیت نظم و انضباط در دستیابی به موفقیت، چه در بوکس و چه در زندگی، تاکید کرده است ما هنوز هم می توانیم با اشتیاق و تعهد به آن نزدیک شویم.

ترس بهترین دوست یا بدترین دشمن شماست، اگر بتوانید آن را کنترل کنید، می تواند خانه شما را گرم کند تایسون در مورد نقش ترس در زندگی خود صحبت کرده است، هم به عنوان یک محرک و هم به عنوان چیزی که می تواند ما را عقب نگه دارد.

"قهرمان و ترسو هر دو یک چیز را احساس می کنند، اما قهرمان از ترس خود استفاده می کند، آن را بر روی حریف خود فرافکنی می کند، در حالی که تایسون در مورد اهمیت رویارویی با ترس ها و استفاده از آنها به عنوان منبع قدرت صحبت کرده است." به جای اینکه به آنها اجازه دهیم ما را فلج کنند، او معتقد است که شجاعت واقعی از رویارویی با ترس‌های ما و اقدام به‌رغم آن‌ها ناشی می‌شود.

من باید رویاپردازی کنم و به ستاره ها برسم و اگر یک ستاره را از دست بدهم، تایسون بر اهمیت داشتن رویاهای بزرگ تاکید کرده است اگر به همه آنچه که در نظر گرفته ایم دست یابیم، پیگیری رویاهایمان می تواند به ما هدف و جهت در زندگی بدهد.

در ورزش های رزمی داشتن "ذهنیت قاتل" به شما مزیتی می دهد، با این حال، بسیاری از مبارزان نیز از این طریق خود را سوزانده اند.

روحیه آتشین و سبک تهاجمی مایک تایسون در رینگ بوکس چیزی بود که او را در سنین جوانی قهرمان سنگین وزن جهان کرد، اما همین ذهنیت نیز به سقوط نهایی او کمک کرد.

با افزایش شهرت و موفقیت تایسون، روحیه او و شهرت او به خاطر یک توپ شلوغ، افزایش یافت حلقه، از جمله گاز گرفتن بخشی از گوش ایواندر هالیفیلد در جریان یک مبارزه در سال 1997.

رفتار تهاجمی و اغلب غیرقابل پیش‌بینی تایسون نیز بر عملکرد او در رینگ تأثیر گذاشت به باستر داگلاس در سال 1990.

روحیه آتشین تایسون همچنین به مشکلات اعتیاد منجر شد، زیرا او برای مقابله با فشارهای شهرت و جنبه های منفی شخصیت عمومی خود به مواد مخدر و الکل روی آورد بوکس حرفه ای

قسمت 2: نور

دوران زندان مایک تایسون تأثیر عمیقی بر زندگی و حرفه او گذاشت و منجر به تغییرات قابل توجهی در رفتار و دیدگاه او نسبت به زندگی شد.

در سال 1992، تایسون به اتهام تجاوز جنسی محکوم شد و به شش سال زندان محکوم شد شیاطینی که در طول زندگی او را آزار می‌دادند، از جمله تربیت پردردسر، اعتیاد به مواد مخدر و الکل، و رفتار اغلب خشونت‌آمیزش.

زمانی که در زندان بود، تایسون شروع به مطالعه و یادگیری در مورد ادیان و فلسفه‌های مختلف از جمله اسلام، بودیسم و ​​تائوئیسم کرد.

پس از آزادی از زندان، تایسون به رینگ بوکس بازگشت و بازگشت موفقیت آمیزی داشت، اما او نیز مردی متحول بود. او برای سالها

تایسون همچنین شروع به تمرکز بیشتر بر روی رشد و توسعه شخصی خود در خارج از رینگ بوکس کرد.

زندان مایک تایسون را به شیوه‌های عمیقی تغییر داد و او را در مسیر خوداندیشی، رشد شخصی و فعالیت اجتماعی سوق داد، در حالی که دوران پشت میله‌های زندان بدون شک دشوار و چالش‌برانگیز بود، اما فرصتی برای او فراهم کرد تا با گذشته‌اش روبه‌رو شود. تغییرات برای آینده

رستگاری و غلبه بر خود گذشته

داستان رستگاری مایک تایسون نمونه‌ای درخشان از نور است که از خاکستر اشتباهات و مبارزات گذشته‌اش بیرون می‌آید، مانند ققنوس که از خاکستر برمی‌خیزد، تایسون خود را از یک شخصیت بحث‌برانگیز و پریشان به یک نیروی مثبت برای خیر تبدیل کرده است.

تایسون علیرغم مواجهه با مشکلات و چالش‌های متعدد در زندگی‌اش، از جمله مدت‌ها در زندان و زندگی شخصی پریشان، حاضر به تسلیم نشدن شد، او همچنان به سختی کار می‌کرد و برای بهبود خود تلاش می‌کرد، حتی زمانی که به نظر می‌رسید احتمالات علیه او وجود داشت.

از طریق تلاش‌هایش برای غلبه بر گذشته‌اش و ایجاد تغییرات مثبت، نور درونی تایسون شروع به ظهور کرد و با استفاده از شهرت و نفوذ خود، به دیگران کمک کرد.

همانطور که تایسون گفته است، "گاهی اوقات آتشی که شما را می سوزاند، می تواند راه شما را نیز روشن کند، تایسون با رویارویی با گذشته خود و تلاش برای غلبه بر مبارزات شخصی خود، نشان دهد که حتی تاریک ترین لحظات نیز می تواند به آینده ای روشن تر منجر شود."

حکمت از رستگاری

مفهوم خرد دیونیزیایی به ما می آموزد که به خودمان بخندیم و خودمان را همانگونه که هستیم بپذیریم، با تمام عیب ها و نقص هایمان، این به معنای پذیرش انگیزه های تاریک و آشفته و همچنین جنبه های روشن و خلاقانه است.

داستان رستگاری مایک تایسون گواهی بر قدرت پذیرش عیب ها و نقص های خود است، پس از سال ها مبارزه با اعتیاد، افسردگی و رفتار خشونت آمیز، تایسون مجبور شد با تاریک ترین جنبه های شخصیتی خود روبرو شود.

تایسون در طول سفر خود اندیشی و رشد شخصی، شروع به پذیرفتن نواقص خود کرد و یاد گرفت که به خود بخندد.

تایسون با پذیرفتن کامل خود، هم نقاط قوت و هم نقاط ضعفش، توانست از گذشته پر دردسر خود عبور کند و به عنوان فردی قوی تر و دلسوزتر ظاهر شود، او احساس آرامش و خرد درونی پیدا کرد که به او اجازه می داد به دیگرانی که با آن دست و پنجه نرم می کردند کمک کند مسائل مشابه

از بسیاری جهات، داستان رستگاری تایسون تجسم روح خرد دیونیزیایی است، زیرا او یاد گرفت که هرج و مرج خود را در آغوش بگیرد و در پیچ و خم های غیرمنتظره زندگی شادی پیدا کند، تایسون با خندیدن به خودش و پذیرفتن نقص هایش، توانست فراتر از او حرکت کند اشتباهات گذشته و تبدیل شدن به یک نیروی مثبت برای خیر در جهان.

- "شما خشم را پنهان نمی کنید، شما علت خلق و خو را پنهان می کنید".

فلسفه تایسون ساده است: نظم و انضباط یعنی انجام دادن کارهایی که از آن متنفر هستید، ناراحتی رشد را در آغوش بگیرید اعتقاد به شکست ناپذیری

اصول از مایک تایسون

"انضباط انجام کاری است که از انجام دادن آن متنفر هستید، اما آن را انجام دهید همانطور که دوستش دارید." - مایک تایسون.

مایک تایسون به عنوان یکی از بهترین بوکسورهای تمام دوران شناخته می شود رتبه شانزدهم در فهرست 100 ضربه زن برتر تمام دوران مجله The Ring و اولین در لیست ESPN از "سخت ترین ضربه زن ها در تاریخ سنگین وزن".

اما تایسون جنبه نرمی هم دارد.

تایسون که در بروکلین بزرگ شد، علاقه زیادی به کبوترها پیدا کرد، سرگرمی که بسیاری ممکن است برای قهرمان وحشی سنگین وزن تعجب آور باشند، تایسون در مصاحبه های خود فاش کرد که قبلاً کبوتر پرورش می داد و حتی در شرکت آنها آرامش و احساس آرامش پیدا می کرد.

تخمین زده می شود که او در یک مقطع زمانی بیش از 2500 کبوتر در مکان های مختلف داشته است.

پیچ و تاب غیرمنتظره زمانی رخ می دهد که متوجه می شوید ارتباط تایسون با کبوترها به قدری عمیق است که او خالکوبی روی صورت خود دارد که از آن ها الهام گرفته شده است. یک "جنگجوی مائوری" یا به سادگی "خالکوبی قبیله ای جنگجو" با این حال، تایسون در مصاحبه های بعدی توضیح داد که این خالکوبی از عشق او به کبوترها الهام گرفته شده است، که نماد آزادی و قدرت است.

"شما باید هر روز تمرین کنید، دقیقاً مانند یک مبارزه، باید آماده شوید، یا اصلاً قرار نیست کارتان را خوب انجام دهید، اما می توانید تمام تمرینات دنیا را داشته باشید، و همه چیز به این بستگی دارد. سرسختی پرندگان، استقامت و اراده آنها برای پیروزی."

مایک تایسونبوکسورزشورزشیفلسفه
مربی تیم عملیاتی ورزشی آتش نشانی استان قزوین
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید