بـــــــرفِ سُــــــرخ·۵ ماه پیششمشیر شبروزگارم،سیاهتر از شب بود…نه شبی که ماهی بر آن بتابد،نه حتی ستارهای که دل بسوزاند.سرد،مثل زمستانی که انگار هیچوقت قصد رفتن ندارد.سخت،مثل…