مجید پاکرای·۸ ماه پیشچشم اندازی در مهدرفیلم چشم اندازی در مه از تئو آنجلوپلوس در سکانس آخر که خواهر و برادر پس از فراز و فرود های بسیار وعبور از مرز {مرز ذهنی یعنی مرگ}وجستجو ب…
مجید پاکرای·۸ ماه پیشهیچ کسی نیست!؟روزگاری درب این خانه به روی ساکنان و مهمانانش باز بودوآمد و شدی داشت در این عمارت فرزندانی زاده شدند وبزرگ و بالنده شدندودر همین عمارت چشمش…
مجید پاکرای·۸ ماه پیشکوچهدرمیان درازای کوچه زندگی که میرویم گاه به کوچه های بن بستی میرسیم که که نمیتوانیم جلو تر رویم و امیدی به رهایی از یک وضعیت را نداریم.گاه به
مجید پاکرای·۸ ماه پیشفولاد و غروبگهگاه میبینم تمام آن کسانی که میپنداشتم بسیار مقاومند و همچون فولادند وبرایم الگویی شده بودند در حال نابودی و پوسیده شدن هستند.حتا فکر خام…
مجید پاکرای·۸ ماه پیشتنهاییگمان کنم که از زمان دوره متوسطه بود ک به مرگ خیلی فکر میکردم.و تلاش و حرص آدمی برای هرچه بیشتر مال اندوزی....و از کنار دیگرانی که به کمک من
مجید پاکرای·۸ ماه پیشگذشتهاگر رسم و عادت بر این باشد که هرچه بیشتر جلو میرویم بیشتر باید گذشته را فراموش کنیم.پس مرگ بر این رسم و عادت.من که بودم واز کجا آمده ام وگذ…
مجید پاکرای·۸ ماه پیشرهگذرمن یاد و یادگاری هستم از دیرباز تا کنون.بر هر جای این شهر همچو باد گذر میکنم و میبینم لحظه لحظه عمر این شهر را.من فرهنگی بودم غنی که از این
مجید پاکرای·۸ ماه پیشگمشده در برهوتبرای زیاده خواهی های مان باید فکری کنیم.همه چیز را از یاد میبریم خدا را همسایه و فامیل و انسانیت را ......میدانیم که آخر این راه مرگ است...…
مجید پاکرای·۹ ماه پیشعبورعبوردر طبیعت همیشه دنبال سوژه های ناب و جدیدم.و زیاد ذوست ندارم که در عکسهایم انسان حضور داشته باشد مگر آنکه براستی تاثیری عجیب بر عکس بگزا…
مجید پاکرای·۹ ماه پیشراه مرا میخواندراهزندگی ما انسانها همیشه براساس راه هایی بوده که در مسیرشان قرار میگرفتیم وگاه راه مارا به شر هدایت میکند.گاه به خیر و سعادت.در هر حال راه…