Amir·۲ ماه پیشپارت1:رمان ازدواج با اقازاده⁂᯽-------•💚•-------᯽⁂ چراغ آشپزخونه رو روشن کردم و لیوانی رو پر از آب کردم که حس کردم صدایی شنیدم.. مامان و بابا که رفته بودن باغ و جز من…