به طرز بیسابقهای این روزها خواب میاد سراغم، انقدر که دیگه تعجب میکنم. میدونم که به خاطر استرسه و بدنم داره اینجوری واکنش نشون میده، پس باید بیشتر روی تنفس عمیقم کار کنم، چون تنفس عمیق باعث کاهش استرس، و کنترل انواع هیجاناتو آرامش میشه.
حقیقتا من از این آدمها نیستم که زیاد استرس بگیرم ولی همیشه گویا یه حجم عظیمی از استرسِ پنهانم توی لونه بدنم هست که گاها خودشو نشون میده و منم متعجب میکنه.
نباید بذارم که استرسم در حدی بشه که مغزم بترسه و به خاطر تطبیق دادن خودش با شرایط انقدر بخواد باعث بشه که بخوام بخوابم، باید حواسم به روح و روانم باشه این روزا وگرنه خراب میکنم و نمیتونم اونی باشم که واقعا هستم و این داستان به اندازهی کافی اغلب اوقات اذیت کننده بوده.
چیزایی که باید به خودم هر لحظه یادآوری کنم:
نفس عمیق یادت نره.
استرس نداشته باش.
انقدر اورثینک نکن.
درست میشه بالاخره.
ادامه بده.