+: سلام خوبی ؟
_: ممنون تو خوبی ؟
+: خوبم ! راستی بین تو و اون چیزی شده ؟ دیگه نمیری کنارش و باهاش حرف بزنی .
_: چیز مهمی نیست فقط اینکه دیگه توی زندگیم نیست
+: چی ؟ اما تو و اون که خیلی باهم خوب بودید همش پیش هم بودید .
_: درسته اما اون اخطارش رو گرفت اما توجهی نکرد و من رو راحت زیر پا گذاشت ، اون اول منو ترک کرد منم گذاشتمش توی لیست زباله های زندگیم .
+: اما اون داره نگاهت میکنه مطمئنم پشیمونه گناه داره بهش یه فرصت دیگه بده .
_: متاسفم اما تو زندگی من هر آدمی فقط یه بار حق ورود و خروج داره .
+: خیلی فرق کردی دیگه نمیشناسمت تو اینقدر راحت آدما رو کنار نمیزاری .
_: خیلی وقته دیگه وابسته نیسم و راحت میزارم هر کسی رو کنار دفعه اول برام سخت بود ولی ازش پشیمون نیستم :) از بعد اون برام مثل آب خوردنه
+: اما این درست نیست آدما بازیچه تو نیستن
_: درسته منم هر کسی رو نمیزارم کنار من قبلش اخطار میدم بهش که داره راهش رو کج میره :) اونم که میبینی من براش ارزشی نداشتم و فقط موقع شکست هاش و غم هاش یادم میوفتاد و فقط برای سو استفاده منو میخواد :)
+: قبلا به این شدت بی احساس نبودی چه بلایی سرت اومده
_: بهتره بگی چه بلایی سرم آوردن :) اما خوشحالم ازین بابت
+: تو حتی با یاد خاطراتت مثل قبل گریه نمیکنی چرااا ؟ بازم گریه کن بازم بهم بگو بغلت کنم و آرومت کنم
_: میدونی به نظرم بهترین و بدترین تنبیهی که خدا برای ناشکریام انتخاب کرد این بود که نتونم گریه کنم :) و همین حالا فهمیدی که من دیگه وابسته نیستم ، مسکن من ، خودمم درسته میام پیشت گاهی درد و دل میکنم اما حتی گاهی نمیتوانم بهت دردمو بگم و خودم خودم رو خالی میکنم .
+: متاسفم متاسفم که حواسم بهت نبود که به این روز بیوفتی .
_: مهم نیست ولی چند وقته از خدای خودم دور شدم ، دلم براش تنگ شده . دلم برای امام رضا تنگ شده
+: خب برو مشهد
_: نمیزارن که برم :) منتظرم آقا نشونی بده بهم و بطلبتم ، اونوقت به سمتش پر میکشم تنها کسی که الان نیازش دارم اونه فقط منتظرم منو بطلبه :)
دل من گم شده گر پیدا شد
بسپارید امانات رضا
واگر ازتپش افتاد دلم
ببریدش به ملاقات رضا
ازرضاخواسته بودم شاید
بگذارد که غلامش بشوم
همه گفتندمحال است ولی
دلخوشم من به محالات رضا
#دلنوشته
1400/4/31
ثمین ملقب به evil angel ، ملقب به جوجه ویرگول :)