همواره از مديران اين جملات را شنيده ام كه :
لازم است تصميمات ما از زبان فردی از بيرون از سازمان بيان شود تا مورد پذيرش واقعی كاركنان قرار گيرد !
و بسياری از جمله های اينچنينی..
علت اين مساله اعتماد نداشتن كاركنان به اين دسته از مديران است
*اما چاره كار، ايجاد اعتماد و اعتمادسازی ميان كاركنان است.*
برای اينكه كاركنان به تصميمات شما اعتماد كنند لازم است چهار ويژگی زير را داشته باشيد :
*داشتن حسن توجه، خيرخواهی و احترام و علاقه نسبت به كاركنان*
مديرانی كه به كاركنانشان علاقه و خيرخواهی نشان نمی دهند و نسبت به آموزش و توانمندسازی و آينده شغلی آنها بی توجه و بی تفاوتند، ضربه سهمگينی به اعتماد خود در ميان كاركنانشان می زنند.
*داشتن صلاحيت و شايستگی های فنی و رفتاری بالا*
مديرانی كه دانش، بينش، نگرش و مهارت هاي مورد نياز براي كار خود را ندارند و به اصطلاح بی كفايت هستند نمی توانند اعتماد كاركنان خود را جلب كنند و كاركنان از اين مديران حرف شنوی واقعی ندارند.
*داشتن ثبات شخصيتی و رفتاری*
مديرانی كه با كاركنان خود صادق نيستند(اصطلاحا دبه می كنند) و فاقد مواضع شفاف و واضح هستند و مديرانی غير قابل پيش بينی هستند، نمي توانند به قلب و روح كاركنان نفوذ كنند.
*داشتن تعاملات گسترده و ارتباطات پرتكرار با كاركنان*
هيچ چيز به اندازه نزديكی به كار و بودن ميان كارمندان و داشتن تعاملات باز و پرتكرار نمي تواند انگيزش و اعتماد كاركنان را تقويت كند. سياست درهای باز به روی كاركنان منجر به اعتمادسازی می گردد.
اگر می خواهید با چالش های مدیران و راهکارهای آن آشنا شوید با ما همراه باشید