از میان همه مفاهیم مربوط به «خود»، احساس ارزشمندی یا ارزشمند دانستن خود، مهمترین است. اعتماد به نفس، عزت نفس، عشق به خود، احترام به خود و دیگر مفاهیم مشابه، همگی بااهمیت هستند؛ اما بنیان همۀ آنها احساس ارزشمندی است. با ما همراه باشید تا ببینید احساس ارزشمندی چیست و چطور باید ارزش خودمان را درک و تقویت کنیم.
به بیان ساده، احساس ارزشمندی میزان اهمیتی است که برای خود قائل هستیم: دورنمایی احساسی از خودمان که مشخص میکند در مقایسه با دیگران چه احساسی درباره خودمان داریم و دلیل آن چیست. احساس ارزشمندی بخشی بنیادی از وجود ماست و برداشت ما از خودمان را شکل میدهد. هرآنچه دربارهشان فکر میکنیم، هر احساسی که داریم و حتی چگونگی رفتار ما محصول ارزشی است که خودمان به خودمان میدهیم. احساس ارزشمندی موضوع حساسی است. در ادامه، توصیههایی برای شناسایی ارزش خودتان ارائه میکنیم.
بسیاری از آدمها فقط وقتی احساس ارزشمندی میکنند که به موفقیت خاصی میرسند. بر مبنای نظریهٔ احساس ارزشمندی (self-worth theory)، انسان با دستیابی به اهداف خود در زندگی، خودش را به رسمیت میشناسد. توانمندی، قاطعیت، عملکرد و عزتنفس عناصر این نظریه هستند.
این ۴ عنصر در ترکیب با یکدیگر مشخص میکنند ما چه نگاهی به خودمان داریم. هرچند دستاوردها و موفقیتها باارزشاند، آیا این اندازه اهمیتدادن به آنها درست است؟ آیا بهتر از دیگران بودن، تنها چیزی است که باعث میشود به خودمان ارزش بدهیم؟ چه چیزی واقعا حس ارزشمندی را به ما القا میکند؟
?
شاید پذیرش خودمان همانگونه که هستیم، بدون دارایی چشمگیر یا شغل رؤیاییمان، دشوار باشد. این پذیرش برای برخی چنان دردناک است که هر کاری میکنند تا از آن فرار کنند. این احتمال هم وجود دارد که برخی افراد از خودآگاهی بترسند! طبیعی است که انسان از چنین درد و ترسی فرار کند. اما این فرایند برای کشف ارزش خودمان ضروری است و نباید از زیر آن در برویم. در پس پردهٔ هر احساس بهظاهر دردناکی، به رهایی بیپایان میرسیم. نخستین گام در این مسیر، خودآگاهی است. خودآگاهی کلید دستیابی به احساس ارزشمندی است.
همهٔ ما تصویری از کسی را که میخواهیم باشیم، در ذهنمان داریم. گاهی این تصویر با خود واقعی ما یکسان نیست. داشتن اهداف مختلف و جاهطلبی خوب است؛ اما هرگز نباید بگذاریم رؤیاهایمان باعث شوند خود واقعیمان را کتمان کنیم. انکارِ خود دشمن احساس ارزشمندی است. میل به انکار است که خودآگاهی را دشوار میکند. بسیاری افراد نمیخواهند از تصورشان درباره خودشان فاصله بگیرند. آنها نمیخواهند خود واقعیشان را بپذیرند.
ارزشدادن به خود چیز بدی نیست. این کار باعث میشود ضعفهایمان را بپذیریم و بر تواناییهایمان تمرکز کنیم. گاهی ما از خیلی از ویژگیهای مثبت خودمان آگاه نیستیم. خودآگاهی کمک میکند آنها را کشف کنیم. در مسیر ارزشدادن به خود، میتوانیم بهترین دوست خودمان باشیم یا بدترین دشمنمان. با تعویق خودآگاهی، درواقع، رهایی و بهبود را به تأخیر میاندازیم. احساس ارزشمندی وقتی حاصل میشود که بدانیم که هستیم و چه ویژگیهای مثبتی داریم.
?
عناصر چهارگانهای که پیشتر به آنها اشاره شد، تنها عوامل تعیینکنندۀ احساس ارزشمندی نیستند؛ عوامل فراوان دیگری هم در میزان ارزشی که فرد برای خودش قائل است، مؤثرند، عواملی مانند بحرانهای کودکی، نمرات پایین و حتی قلدری.
رایجترین عواملی که انسان بر اساس آنها میزان ارزشمندی خودش را تعیین میکند، عبارتاند از:
خیلی وقتها، آدمها بر اساس تعداد افراد مهمی که میشناسند و با آنها رابطه نزدیک دارند، اعتبار خودشان را تعیین میکنند.
قضاوت و اعتبارسنجی افراد بر پایه نمود بیرونی آنها در همه ما رخ میدهد. اینکه مردم چه میپوشند، چطور صحبت میکنند و جامعه چه فکری درباره آنها میکند، برای افراد مهم است.
شغل و حرفه در ارزشگذاری آدمها مؤثر است. ممکن است فردی در برخورد با پرستارها سرد باشد، اما با پزشکان رفتاری دوستانه داشته باشد؛ زیرا باور دارد پزشک آدم موفقتری است! حرفه افراد اغلب در تعیین اهمیت زندگی آنها نقش دارد.
میزان دارایی، از میزان حقوق گرفته تا تعداد و نوع ماشینتان، یکی دیگر از عواملی است که در سنجش ارزش خود مؤثر است. معمولا دارایی مادی مدنظر است.
باورهای نادرست بسیاری درباره ارزشمندی آدمها وجود دارند. این باورها باعث میشوند برخی آدمها برای خودشان ارزشی کمتر از لیاقتشان قائل شوند؛ مثلا دارایی مادی را در حقیقت نباید شاخصی برای ارزشمندی افراد دانست.
حرفه ما نباید در ارزشی که برای خودمان قائلیم، تأثیرگذار باشد. خیلی وقتها افرادی با مهارتها و توانمندیهای بالا، شغل مناسبی پیدا نمیکنند؛ بنابراین مجبور میشوند در جایگاهی پایینتر کار کنند. این وضعیت چیزی از مهارتها و توانمندیهای آنها کم نمیکند. پس چرا باید ارزش فرد بر اساس شغل و حرفهاش تعیین شود؟ تنها موردی که مهم است میزان رضایت شغلی است.
موفقیت ارزشمند است اما نباید در سنجش ارزش خودمان تأثیرگذار باشد. هیچ عنوان، گواهی یا مدالی نمیتواند ارزش ما را تعیین کند.
«سن فقط یک عدد است!» شاید این جمله کلیشهای به نظر برسد اما سنوسال ربطی به میزان آمادگی شما برای رویارویی با رخدادها و حقایق ندارد. کافی است بخواهید و تصمیم بگیرید.
داشتن احساس خوب درباره خودمان با این دلیل که شخص دیگری حس خوبی درباره ما دارد، فریبنده است. اما چه میشود اگر آن فرد ترکمان کند؟ چه مجرد هستید و چه نه، رابطه عاطفی را مبنای ارزشگذاری خودتان قرار ندهید.
کمهوشترین فرد کلاس هم که باشید، ارزشتان کمتر از باهوشترین آدم کلاس نیست. شما ویژگیهایی دارید که شاید از برخی ویژگیهای بهترین شاگرد کلاس هم برتر باشند.
شاید بیماری ها روحیهمان را تضعیف کنند. افراد مثبت اندیش معمولا زودتر بهبود پیدا میکنند؛ پس مثبت اندیشی را فراموش نکنید. فراتر از این، سلامتی ما را آدم ارزشمندتری نمیکند.
آدمها را نباید با پول و دارایی مادیشان ارزشگذاری کرد! اگر از وضعیت راضی هستید و از عهده مخارج زندگی برمیآیید، پس مشکلی وجود ندارد.
بهنظر دیگران، برای این دورهوزمانه زیادی سنتی هستید؟ نظر دیگران اهمیتی ندارد. مهم این است که خودتان با این موضوع مشکلی نداشته باشید.
بهترین مزیت آگاهی از ارزش خودمان، تأثیری است که بر رفتار ما دارد. احساس ارزشمندی بر کارها و انتخابهای آگاهانهٔ ما تأثیر میگذارد. احساس ارزشمندی باعث میشود از آنچه در زندگیمان تأثیر منفی دارد دوری کنیم و پذیرای چیزهایی باشیم که ما را به آدم بهتری تبدیل میکنند.
احساس ارزشمندی همان چیزی است که باعث میشود حتی بدون موفقیت، پول و دارایی باز هم خشنود باشیم. وقتی به سطح سالمی از احساس ارزشمندی برسیم، زندگی معنای بیشتری پیدا میکند!
سرانجام خودآگاهی را پذیرفتید؛ اما حس خوبی درباره خودتان ندارید. هیچ ویژگی قابلتوجهی در خودتان نمیبینید. فکر میکنید آدمی معمولی هستید که هیچچیزی برای عرضه به دیگران ندارید! احساس میکنید نیاز دارید ارزشتان تأیید شود. میخواهید دستاوردی داشته باشید. حتی دلتان میخواهد آزمونی برای سنجش ارزش انسان وجود داشته باشد. اما باید بدانید احساس ارزشمندی از درون انسان جان میگیرد.
دوباره تأکید میکنم: احساس ارزشمندی برآمده از ارزشی است که خودتان به خودتان میدهید. همین که وجود دارید، بهاندازه کافی ارزشمند است!
قدرت ناشی از کشف ویژگیهایی است که در آنها سرترید! این ویژگیها در هنگام خود کم بینی همیشه به ما یادآوری میکنند چه ارزشهایی داریم. لازم نیست بهدنبال چیزهای بزرگ باشید. به فهرستی از استعدادها، چیزهایی که در خودتان میپسندید و شما را برجسته میکنند، چالشهایی که پشتسر گذاشتهاید، کمکهایی که به دیگران کردهاید و نکتههای چشمگیر دیگر فکر کنید. قدرت شما در همین موارد پنهان شده است.
تلاش برای کسب اعتبار با چیزها و آدمها تصمیم آسیبزایی است. این کار باعث میشود تواناییهای نهفته خودتان را نبینید و نفهمید انسان توانمندی هستید. تلاش برای جلب تأیید بیرونی، باعث سرخوردگی و ناامیدی میشود. ارزش را در درون خودتان پیدا کنید. کلید زندگی سالم همین است.
?
اکنون میدانید چه چیزهایی احساس ارزشمندی را از بین میبرند. پس نوبت به این میرسد که یاد بگیرید چطور آن را بیشتر و قویتر کنید و سپس حفظ کنید. برای شروع، چیزهای ارزشمندی را که پیشتر در خودتان کشف کردید، با فعالیتهای پربارتر جایگزین کنید. مثالهای زیر را ببینید:
کسی که ارزش خودش را در برتری تحصیلی یا کاری میداند:
مدتی از کار یا تحصیل فاصله بگیرید (بیشتر از زمان رایج را به آنها اختصاص ندهید). فعالیت جدیدی را شروع کنید. مهارت جدید یاد بگیرید مثل ساززدن یا اسبسواری. کتابی غیرمعمول بخوانید.
کسی که ارزش خودش در روابطش در شبکههای اجتماعی را میداند:
مدتی دست از دنیای مجازی و شبکه های اجتماعی بکشید. با آدمهای واقعی وقت بگذرانید. به پیاده روی های طولانی و سازنده بروید. حواستان باشد که چه کلمههایی به کار میبرید و چه کارهایی میکنید. به دوستان و آشنایانتان نشان دهید که به آنها اهمیت میدهید. هوایشان را داشته باشید.
در مسیر شناسایی ارزشهایتان، هرگز خودتان را با دیگران مقایسه نکنید. هنگام مقایسه، خودآگاهی از بین میرود. دیگر تواناییهایتان را نمیبینید. این مقایسه است که ارزش ما را بر اساس شاخصهای دیگران مشخص میکند. شاید بهتر باشد برای خودتان قاعده و قانون تعریف کنید.
با گذر زمان، رهایی از وزنه سنگینِ ارزشمند ندانستن خود، سادهتر میشود؛ انجام کارهایی که با آنها باور دارید هم سادهتر میشود. تردیدی در موفقیت این فرایند نداشته باشید. مطمئن باشید سفر شما برای شناسایی ارزشهایتان، پربارترین تجربه زندگیتان خواهد بود.
روشهای زیر را برای تقویت احساس ارزشمندی به کار بگیرید:
همه ما چیزی برای عرضه داریم! انسان توانایی شگفتانگیزی دارد و میتواند بسیار بیاموزد. فهرستی از مهارتها و استعدادهایتان تهیه کنید. با شناسایی تواناییهایتان، نقاط ضعف را به عقب میرانید و اجازه میدهید توانمندیهایتان بهچشم بیایند.
خودتان را بهخاطر همه عیبها و کمبودهایتان ببخشید! از اشتباهاتتان درس بگیرید. با وجود احساس گناه و شرم همیشگی، نمیتوانید به سطح سالمی از احساس ارزشمندی برسید.
تنها دلیل اینکه کار بزرگی برای خودتان نکردهاید این است که هنوز تردید دارید آن را انجام دهید یا نه! از ریسک پذیری برای بهترشدن نترسید. دست از تردید به تواناییهایتان بردارید و پیش بروید. اگر بار نخست موفق نشدید، یاد میگیرید دفعه بعد از مسیر دیگری پیش بروید. برخیزید و کارهای بزرگ انجام دهید.
خودتان را همانطور که هستید، بپذیرید. اگر چند تایی ویژگی منفی دارید، برای اصلاح آنها تلاش کنید. زندگی در وضعیت انکار، اشتباه است. این کار فقط رسیدن به رهایی را عقب میاندازد.
آدمهای سالمها یکدیگر را جذب میکنند. عادتهای خوب، عادتهای بد را از بین میبرد (غلبه بر عادت بد). خودتان را در میان تغییرات دلخواهتان احاطه کنید. با آدمهایی در ارتباط باشید که بر تردیدهایشان غلبه کردهاند و مانند شما در مسیر شناسایی ارزشهایشان هستند.
هرکس باید با ارزیابی ارزشهایش به زندگی سالم فیزیکی، احساسی، اجتماعی و ذهنی برسد. ما باید آگاهانه در مسیر توجه به دیگران و مهمتر از آن توجه به خودمان گام برداریم. احساس ارزشمندی منبع سرشار و مانای رضایت از زندگی است.
باید بدانید که در مسیر شناسایی ارزشهایتان ممکن است دوستانتان را از دست بدهید. آدمهایی که خود را ارزشمند نمیدانند، با همنشینی با یکدیگر به خود قوت قلب میدهند. اعتمادبهنفسی که در این مسیر به دست میآورید، تهدیدی برای این افراد است. هیچ اشکالی ندارد. کاری کنید رشد و پیشرفت شما برای آنها الهامبخش باشد. اما برای جدایی از کسانی که از رشد شما حمایت نمیکنند، لحظهای تردید نکنید.
در دنیای پر از آشوب و اضطراب که سرعت گذر همهچیز بسیار تند و سرسامآور است، آن بخشی از انسان که بیشتر از هر زمانی نیاز به رسیدگی دارد، روان آدمی است. واقعیت این است که برای ادامه زندگی، پیشرفت، ارتقای شغلی، روان سالم و…، انگیزه داشتن بیشتر از هر زمان دیگری مهم شده و به همین بهانه کتابهای انگیزشی نقش پررنگتری در زندگی کتابخوانها پیدا کردهاند. یا بهتر است بگوییم کتابهای انگیزشی، راهِ نجاتی شدهاند که بتوانیم راه درست را پیدا کنیم، از سردرگمی نجات یابیم و به سمت بهترینِ خودمان رهسپار شویم.