کتاب "دختر آرزو" - نیکی لافتن- فرح بهبهانی
شخصیت: آنی بلایت
صورت دختر ریز بود و یک کلاه بافتنی قهوه ای روی سرش گذاشته بود که موهایش را می پوشاند. یک چیزی توی دستش بود. دفتری شبیه دفتر طراحی و یک مداد ذغالی. ظاهرا همسن من بود. چند اینچ کوتاه تر از من بود. با توجه به اینکه من برای سنم که تقریبا سیزده سال داشتم، بلند نبودم. لباسش سبز و قهوه ای بود. پوست قهوه ای اش کمی روشن تر از تنه ی درخت های اطرافمان بود. او شکلی داشت که آدم ها حتما نقاشی اش می کردند. مشغول طراحی بود. عین سنجاقک بود. بازوهایش لاغر و ... قشنگ بود. مژه هایش مثل بال های تورمانند سنجاقک حرکت می کرد. کمی شبیه پری افسانه ای بود، گرچه حالت چهره اش عین آدم ها کاملا بدعنق بود.