دیدن او از دور هم برایم فوق العاده است. از خوشحالی و خنده اش لذت می برم ولی اینکه من کسی نبودم که بتوانم این احساسات را در او به وجود بیاورم، حقیقتی آزاردهنده است.
اولین عشق به وجود آمده در وجودم نسبت به اشتباه ترین شخص ممکن است. این اشتباه بزرگی است ولی توانایی درست کردنش را ندارم.
مدت ها عاشقش بودم و می خواستم او را برای خود داشته باشم ولی، الان می دانم که ما برای هم مناسب نیستیم یا بهتر است بگویم که من کسی نیستم که او می خواهد.
ولی حالا، او می تواند در کنار کسی که عاشقش است بخندد و عشق زیبا و درستی را احساس کند.
هنوز هم عاشقش هستم حتی بیشتر از پیش و به همین دلیل است که گذاشتم برود. آخرین خواسته ام از این جهان این است که او تا ابد شاد باشد حتی اگر نیاز باشد که برای برآورده شدن این خواسته، دیگر هرگز او را نبینم.