
تا حالا شده بخوای یکیو تغییر بدی؟
میگن آدما رو همونجوری که هستن بپذیر، سعی نکن تغییرشون بدی.
باشه، قبول… ولی حالا بیا یه لحظه فکر کنیم.
فرض کن یه قدرت پنهونی داری که میتونی هر کسی رو تغییر بدی.
اما نه با زور، نه با نصیحت، نه با بحث و دعوا.
اگه بری به کسی بگی:
«من از تو باهوشترم.»
«من از تو بهترم.»
اولین کاری که مغزش میکنه اینه که میره توی حالت دفاعی.
چون هیچکس دوس نداره احساس کنه داره کم میاره، داره میبازه.
ولی اگه فقط یه آینه بگیری جلوی طرف…
نه برای اینکه ایراداشو توش ببینه،
برای اینکه اون پتانسیل خاموش و اون بخشِ قویِ وجودشو توی تصویر ببینه چی؟
اگه بهش بگی: «تو خیلی خفنی، فقط داری خودتو کوچیک نشون میدی»
یا «حیفه که این همه توان، این همه هوش، اینجوری داره هدر میره…»
اونوقته که یه چیزی توی خودش قلقلک میخوره.
یه صدای کوچیک، ولی جدی توی ذهنش شکل میگیره که میگه:
«شاید واقعاً برای بیشتر از این ساخته شده باشم.»
اونوقته که خودش میخواد تغییر کنه.
نه بهخاطر تو،
بلکه چون یه قدرت نامرئی توی وجودش بیدار شده
که حالا، میخواد به واقعیت تبدیلش کنه.
تا حالا تونستی کسی رو تغییر بدی بدون اینکه مستقیم بهش بگی باید تغییر کنه؟
یا برعکس، کسی بوده که یه جملهش یه آینه شده برات؟