باز در خاطرهها، یاد تو ای رهرو عشق
شعلهٔ سرکشِ آزادگی افروخته است
یک جهان بر تو و بر همت و مردانگیت
از سر شوق و طلب، دیدهٔ جان دوخته است
نقش پیکار تو در صفحهٔ تاریخ جهان
میدرخشد، چو فروغِ سَحَر از ساحل شب
پرتوش بر همه کس تابد و میآموزد
پایداری و وفاداری در راه طلب
چهرِ رنگین شفق، میدهد از خون تو یاد
که ز جان بر سرِ پیمان ازل ریخته شد
رسم آزادی و پیکار و حقیقتجویی
همهجا، صفحهٔ تابندهٔ آیین تو بود
آنچه بر ملّت اسلام، حیاتی بخشید
جنبش عاطفه و نهضتِ خونین تو بود
تا ز خون تو جهانی شود از بند آزاد
بر سرِ ایدهٔ انسانیِ خود جان دادی
در ره کعبهٔ حقجویی و مردی و شرف
آفرین بر تو که هفتاد و دو قربان دادی
آنکه از مکتب آزادگیت درس آموخت
پیش آمال ستمگر ز چه تسلیم شود؟
زور و سرمایهٔ دشمن نفریبد او را
که اسیر ستمِ مردمِ دژخیم شود
رهرو کعبهٔ عشقی و در آفاق وجود
با پَرِ شوق، سوی دوست برآری پرواز
یکهتاز ملکوتی، که به صحرای اَزَل
روی از خواستهٔ عشق نتابیدی باز
جان به قربان تو ای رهبر آزادی و عشق
که روانت سرِ تسلیم نیاورد فرود
زان فداکاریِ مردانه و جانبازیِ پاک
_استاد شفیعی کدکنی

دلم خیلی میخواد یه روز برم کربلا،دلم خیلی امام حسین رو میخواد خیلی زیاد💔
کاش لیاقتش رو داشته باشم قبل مرگم یکبار هم که شده برم حرم:)