نرگس?
نرگس?
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

باد و باران

آسمان ترکیبی از خشم و غم است، می‌بارد و می‌غرد. شیشه‌های آب میوه‌ای که چند ماهی است به محل نگهداری برگ بیدی‌ها و گل‌های دیگر تبدیل شده، پشت شیشه پنجره خیس از غم آسمان، زیبایی‌اش چندین برابر شده، انگار که عناصر طبیعت در حالتی از اتحاد و دوستی‌ در کنار هم آرام گرفته باشند.
هشت روز دیگر قرار است سال جدید را تحویل بگیریم، هنوز سالی که ۱۲ ماه پیش تحویل گرفتیم، روی شانه‌های نحیفمان سنگینی می‌کند، غمی به بلندای آسمان، به اندوهگینی ابرها، بر سینه‌های تنگمان هست، بدمان نمی‌آید برگردیم به ابتدای سال و عید را جشن بگیریم، شادی را بغل کنیم، ببوسیم، آخ این بوسیدن‌ها، تنها دارایی بشر با اندکی آغوش، همین هم از ما دریغ شده است.
پایان سال ترکیب عجیبی از غم و محنت و حزن و شور و شادی و شعف است، به نظرم نام دیگر اسفند، کافئین است، ضربان‌های قلب‌های مردمی که می‌شناسمشان این را می‌گوید.
سبزی سبزه‌ها و سرخی سیب‌ها دلتنگ انعکاس تصویرشان در آینه‌ نقره کاری شده‌ی کنار قرآن هستند، ماهی‌های کوچک دلتنگ تُنگ‌های تَنگ شیشه‌ای و آدمیزاد دلتنگ عطر عود روزهای خوش پایان سال،
آسمان هنوز می‌بارد و می‌غرد، شاید باد معجزه‌ای کند.

بیست و دومِ اسفندِ سالِ قرنطینه?


یادداشت نویسینویسندگیشب نگارینویسندهشب
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید