ویرگول
ورودثبت نام
h.v_asel
h.v_asel
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

رمان دیوار احساسات (پارت یک)

رمان دیوار احساسات (پارت یک)
رمان دیوار احساسات (پارت یک)

آتریسا)
از عصبانیت یه نفس عمیق و دستی به موهام کشیدم.
من: آخه این دیگه چه وضعشه؟ من همه‌ش یه هفته است که اینجا استخدام شدم؛ چرا این‌جوری رفتار می‌کنه؟ هی گیرهای الکی میده. شما از دستش چی کشیدین، چه جوری تحملش می‌کردین تا حالا؟
احمد با خنده جواب داد.
احمد: راستش وضعیت ما چندان هم با تو فرق نمی‌کنه ولی مجبوریم غرغرهاش رو تحمل کنیم.
با صدای مهسا به خودمون اومدیم.
مهسا: داره میاد؛ زود باشین برین سر کارتون.
سریع مثل برق نشستیم روی صندلی‌هامون و خودمون رو الکی با پرونده‌ها مشغول کردیم.
اومد و دقیقا بالای سر من وایساد. آخ خدا این دیگه چه رییسیه؟ چرا ول کن نیست؟
یه نگاه پر از حرص به من انداخت.
نازلی: من احمق نیستم. لازم نیست تا من رو می‌بینین شروع به کار کنین.
سرش رو چرخوند و رو به احمد گفت،
نازلی: احمد کارها رو ردیف کن و یه دستی هم به سر و روی شرکت بکش.
احمد با قیافه‌ی متعجب جواب داد.
احمد: خبریه نازلی خانم؟
نازلی: آره داداشم پایا داره میاد ایران. احتمالا هم یه سر به اینجا می‌زنه. نمی‌خوام که به هم ریخته باشه.
احمد: واقعا؟ باشه نازلی خانم حتما انجام میدم.
نازلی: پس من دیگه میرم.
و خیلی سریع بدون اینکه منتظر جوابی از ما بمونه رفت.
در حالی که خودم رو روی صندلی ولو می‌کردم گفتم،
من: آخیش راحت شدم.
دهنم رو کج کردم.
من: همش ور ور ور؛ اه حالمون رو بد کرد.
با خوردن یه ضربه به پهلوم به خودم اومدم.
مهسا: خدا شفات بده.
یه لحظه یه فکر شیطانی به سرم زد. صدا کردم،
من: مهسا.
مهسا: ها چیه آتی؟
من: میگم تو این داداش نازلی، اسمش چی بود، ها پایا، اون رو دیدیش؟
مهسا: منم تازه اومدم این شرکت ولی آره یه بار دیدمش، چه‌طور مگه؟
من: اخلاقش مثل خواهرشه؟ چند سالشه؟ خوشگله؟
مهسا: هی‌هی یه‌ذره یواش‌تر کجا با این عجله؟ اول اینکه من از دور دیدمش و از اخلاقیاتش خبر ندارم و دوم اینکه اون داداش کوچیک‌تر نازلی خانمه؛ نازلی خانم ۲۵ سالشه و پایا خان هم سه سال ازش کوچیک‌تره پس میشه ۲۲ سالش و درمورد خوشگلیش، فضولیش به تو نیومده.
من: خودشیفته‌ی بی‌ترادب؛ یه سوال ازت پرسیدم ها. می‌میری کامل و قشنگ جواب بدی؟


رمان دیوار احساساترماندانلود رمانرمان عاشقانهرمان طنز
نویسنده رمان‌های آنلاین دیوار احساسات، لاکمیا (عالم دیوانگان)، پیرامون وجدان.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید