به نام خداوند آگاهی
نویسنده : روانشناس زهرا رضایی
آشنایی با خطاهای شناختی و ویروس های ذهنی خود و اصلاع عادت های مخرب ذهنمون
فروشگاه دوره های درمانی – ذهن درمانی۱ (zehndarmani1.ir)
?
خطاهای شناختی اشتباهات و عادات غلط تفسیر ذهنی ما هستن که با دادن اطلاعات غلط به مغز واکنش های ما و تصمیم گیری های ما را مختل کرده و موجب بروز بیماری های روان مخصوصا اضطراب ، افسردگی، انواع فوبیا و وسواس ها میشوند
تغییر عادتهای تفسیر ذهنی ما در درمان اختلالات ایجاد شده به شدت موثر است
انواع خطاهای تحلیل رویدادها و اشتباهات تفسیر ذهنی
فاجعه سازی:
ذهن شما طوری مسایل رو تفسیر میکنه و باور داره که این موضوعی که پیش اومده به قدری خطرناک، دردناک و غیرقابل تحمل خواهد بود که شما نمی توانید آن را تحمل کنید
این خطای شناختی از کاه ، کوه میسازه و اضطراب و افسردگی را در ما ایجاد و حاد میکند
همیشه پشیمان بودن:
تمرکز و اشتغال ذهنی با این که من می توانستم بهتر از این ها عمل کنم
ذهن سرزنشگر ما به جای توجه به این که من الآن چه کارهایی را می توانم بهتر انجام بدهم انقدر انرژی منفی و سرکوب گری با ما میکند که روز به رور اعتماد به نفسمان کمتر و انگیزهایمان بی رنگ میشوند.
مثلاً: "اگر تلاش کرده بودم می توانستم شغل بهتری داشته باشم" یا "نباید این حرف را می زدم".
?
پیش گویی:
ذهنی که عادت به خطاهای شناختی در تفسیرهایش دارد آینده را همیشه تیره تر و پر تنش تر و ناامیدتر پیش بینی می کند
پیش بینی می کند که اوضاع بدتر خواهد شد یا خطری در پیش است. مثلاً "در امتحان قبول نخواهم شد" یا "این شغل را به دست نخواهم آورد" .
برچسب زدن:
این عادت ذهن ما باعث میشود دائما با کوچکترین اشتباهی خودمون و دیگران رو ترور شخصیت کنیم و برچسب بزنیم
مثلاً: "من دوست داشتنی نیستم" یا "او بی لیاقت است". برچسب زدن شکل حاد تفکر همه یا هیچ چیز است. به جای اینکه بگویید «اشتباه کردم» به خود برچسب منفی می زنید:«من بازنده هستم». گاه هم اشخاص به خود برچسب «احمق» یا «شکست خورده» و غیره می زنند.
این برچسب زدن ها باعث میشود ما نسبت به خودمون و دیگران خشم، اضطراب ، دلسردی ، شک پیدا کنیم و شدیدا عزت نفس ما رو کاهش میدهد.
?
فروشگاه دوره های درمانی – ذهن درمانی۱ (zehndarmani1.ir)
دست کم گرفتن جنبه های مثبت:
این ویروس ذهنی باعث میشه ما عادت کنیم دستاوردهای مثبت خودمون یا دیگران رو ناچیز و جزئی و بی ارزش ببینیم
مثلاً: "این وظیفه زن خانه است، بنابراین وقتی به من توجه می کند که شق القمر نکرده است ". "این موفقیت ها که مهم نیستند، خیلی آسان به دست آمدند".
افرادی که دارای این نوع تفکر غیر منطقی هستند، توجه زیاد و باارزشی به جنبه های مثبت زندگی خود ندارند و همیشه نکات مثبت را برای خود بی اهمیت جلوه می دهند.
با بی ارزش شمردن تجربه های مثبت، اصرار بر مهم نبودن آنها دارند. کارهای خوب خود را بی اهمیت می خوانند،
معتقدند که هر کسی می تواند این کار را انجام دهد.
بی توجهی به امر مثبت شادی زندگی را می گیرد
شما را به احساس ناشایسته بودن و افسردگی میکشاند
این عدم تایید و تشویق انرژی دادن به خود باعث میشود روز به روز بی انگیزه و افسرده تر شوید
ذهن خوانی:
شما فرض را بر این می گذارید که می دانید آدم ها چه فکر می کنند بی آن که شواهد کافی در مورد افکارشان داشته باشید. مثلاً، "او فکر می کند من یک بازنده ام".
این خطای رایج روابط را بدون اینکه طرفین خبر داشته باشند خصومت آمیز و نابود میکند
?
فیلتر منفی:
فیلتر منفی ذهن باعث میشود فقط افکار، برداشتها و پیش بینی های منفی و اضطراب آور برای ذهن قابل پذیرش باشد و واقعیات مثبت بی توجهی و نادیده گرفته شود
همیشه بر جنبه های منفی متمرکز می شوید و به ندرت به جنبه های مثبت توجه می کنید
مثلاً: "من که محبتی در اطرافیانم نمیبینم کسی که مرا دوست ندارند".
افرادی که دارای این نوع افکار هستند تحت تاثیر یک حادثه منفی همه واقعیت را تار می بینند.
به جزیی از یک حادثه منفی توجه می کنند و بقیه را فراموش می کنند. عدم توانایی در دیدن بخش های مهمتر این حوادث، عاملی است که ذهن ما را درگیر می کند.
?
برخورد قضاوتی:
خودتان، دیگران و اتفاق ها را به جای این که صرفاً فقط توصیف کنید، بپذیرید یا درک کنید، به صورت سیاه و سفید دائما ارزیابی می کنید (خوب و بد یا برتر و حقیر )
خودتان و دیگران را بر مبنای معیارهای دلبخواه و سلیقه ای قضاوت می کنید و به این نتیجه می رسید که خودتان یا دیگران کوتاهی کرده اید.
به قضاوت دیگران یا به قضاوت سختگیرانه از خودتان درباره خویش بها می دهید
تعمیم افراطی:
با یک نمونه از رفتار، حرف یا نشونه تمام موضوع را تفسیر و نتیجه گیری منفی کردن، نتیجه این خطای ذهن است
افرادی که این نوع خطا را در افکار دارند حقایق زندگی را پررنگ تر از مقدار واقعی آن می بینند.
شدت و مقدار واقعی خیلی کمتر از مقدار و شدتی است که در ذهن فرد قرار دارد.
فردی که دچار این خطای شناختی است ، هر حادثه منفی و از جمله یک ناکامی شغلی را شکستی تمام عیار و تمام نشدنی تلقی می کند و آن را با کلماتی چون فاجعه، بدبختی، هرگز و همیشه توصیف می کند.
?
بایدها:
افرادی که معیارها، قوانین و ایده آل های بسیار سخت و سختگیرانه ای دارند و هیچ زمانی از خود و عملکرد خود راضی نیستند
مثلاً "باید خوب عمل کنم، و اگر خوب عمل نکنم یعنی شکست خورده ام".
انتظار دارید که اوضاع آن طور باشد که شما می خواهید و انتظار دارید.
انواع و اقسام کلماتی که «باید» را به شکلی تداعی می کنند، همین روحیه را ایجاد می نمایند.
عبارت های بایددار اغلب که بر ضد شما کار میکنند
بر عکس انتظاری که ما از آنها داریم نه تنها موجب پیشرفت ما نمیشوند
اغلب مارو افسرده و خسته و ناامید میکنند و به احساس تقصیر و نومیدی منجر می گردند.
اما همین باورها، اگر متوجه سایرین و یا جهان به طور کلی شود منجر به خشم و دلسردی می گردد
فروشگاه دوره های درمانی – ذهن درمانی۱ (zehndarmani1.ir)
چه می شود اگر؟:
یک سلسه سؤالات می پرسید که همه به این صورت هستند که "چه می شود اگر "، اتفاق خاصی بیافتد؟ و البته شما هرگز از پاسخی که به خود می دهید راضی نیستید. مثلاً: "درست ، ولی اگر مضطرب شوم چه؟" یا "اگر نتوانم درست نفس بکشم چه؟"
این همه حسرت هر انسانی را افسرده میکند
?
شخصی سازی:
به خاطر اتفاقات ناخوشایند منفی، تقصیر زیادی را به صورت غیر منصفانه به خود نسبت می دهید و به این موضوع توجه نمی کنید که دیگران باعث اتفاقات خاص می شوند مثلاً "ازدواجم به بن بست رسید، چون من مقصرم".
تفکر دو قطبی:
آدم ها یا اتفاق ها را به صورت همه یا هیچ می بیند. مثلا : "همه مرا کنار گذاشته اند " یا"وقت تلف کردن بود". در این نوع افکار قانون همه یا هیچ حاکم است . فرد یک رفتار، فکر، موفقیت، پدیده یا موضوع را کلا سفید یا سیاه می بیند. هر چیز کمتر از کامل، شکست بی چون و چراست. عدم قناعت به مقدار و یا بخشی از یک کار، یک فعالیت و یا یک امتیاز، آنها را از مزایای آن امر محروم می کند.
به طور مثال عده ای این نوع تفکر را دارند که یا باید فلان دانشگاه قبول شوم یا هیچ
یا باید فلان ماشین را داشته باشم یا اصلا هیچ ماشینی را نمی خواهند
?
مقصر دانستن:
فرد دیگری را منبع اصلی احساسات منفی تان می دانید و مسئولیت تغییر خودتان را نمی پذیرید.
مثلاً "تقصیر اوست که من الآن این گونه احساس می کنم" یا "تمام مشکلات من تقصیر والدینم است".
مقایسه های غیرمنصفانه:
مقایسه خود و عملکرد خود با معیارهای سخت یا غلط فقط یک نتیجه دارد
همیشه شکست خورده بودن ما
به این ترتیب که به افرادی توجه می کنید که بهتر از شما عمل می کنند و در نتیجه خودتان را در مقایسه با دیگران حقیر و پست می بینید.
فروشگاه دوره های درمانی – ذهن درمانی۱ (zehndarmani1.ir)
?
استدلال احساسی:
اجازه می دهید که احساساتتان، تفسیرتان از واقعیت را هدایت کنند.
مثلا: احساس افسردگی می کنم، و این یعنی ازدواجم به بن بست خورده است.
افرادی که دارای استدلال احساسی هستند فکر می کنند که احساسات منفی ما لزوما منعکس کننده واقعیت ها هستند.
این نوع استدلال احساسی ما را از بسیاری واقعیت ها دور نگه می دارد . به طور مثال : «از سوار شدن در هواپیما وحشت دارم، چون پرواز با هواپیما بسیار خطرناک است».
« یا احساس گناه می کنم پس باید آدم بدی باشم»
یا «خشمگین هستم، پس معلوم می شود با من منصفانه برخورد نشده است.»
یا «چون احساس حقارت می کنم، معنایش این است که فرد درجه دومی هستم»
یا «احساس نومیدی می کنم، پس حتما باید نومید باشم».
ناتوانی در عدم تأیید شواهد:
همه مدارک یا شواهد بر علیه افکار منفی تان را رد می کنید
فقط شاهدی را قبول داریم که باور و حس منفی مارو تایید میکند و نمیتوانیم واقعیت را کامل درک کنیم
مثلاً وقتی این تفکر را دارید که "دوست داشتنی نیستم "، هر مدرکی که نشان بدهد آدم ها شما را دوست دارند را رد می کنید. در نتیجه افکارتان قابل رد کردن نیستند.
شناخت این ویروس های ذهنی و شناسایی آنها در تفسیرهای خود
آگاهی از این خطاهای شناختی و تلاش برای تغییر عادتهای تفسیر کردن های ذهنیمان در درمان اختلالات حاصل از این ویروس های ذهنی بسیار موثر است
حتما اطلاعات جامع تر و راهکارهای درمانی رو با گوش دادن به فیل صوتی اشتباهات ذهنم که منو سمت اضطراب و افسردگی هل میده رو از لینک زیر
https://www.zehndarmani1.ir/product/%DA%86%DB%8C-%D9%85%D8%A7-%D8%B1%D9%88-%D8%A7%D9%81%D8%B3%D8%B1%D8%AF%D9%87-%D9%88-%D9%85%D8%B6%D8%B7%D8%B1%D8%A8-%D9%85%DB%8C%DA%A9%D9%86%D9%87%D8%9F%D8%9F
بدست بیارید و سلامت روح و روان و رابطتون رو حفظ کنید
فروشگاه دوره های درمانی – ذهن درمانی۱ (zehndarmani1.ir)
کانال تلگرامt.me/ZahraRezaeiPsychology
کانال روبیکا@ZahraRezaeiPsychology1
پیج اینستاگرامmoshavere_ravan