ویرگول
ورودثبت نام
زهرا سالاری نویسنده
زهرا سالاری نویسندهسلام من زهرا سالاری هستم نویسنده رمان خانه ای که زنده ست و.... پیج انیستا salari1387zahra2025
زهرا سالاری نویسنده
زهرا سالاری نویسنده
خواندن ۱ دقیقه·۲ ماه پیش

رمان خانه ای که راه میرود🏡👽پارت شانزدهم به قلم فاطمه عباسی و زهرا سالاری ✍️

پارت شانزدهم

خانه ای که زنده است🏡👽

ولی ما تاکسی گرفتیم الان بیرون منتظرمونه

پسره: اشکال نداره من کرایشو میدم تا بره

سر تکون دادم و با یلدا رفتیم بریم اون اقا پسره تاکسی رو رد کرد بره و به سمت ماشینش رفت ماهم دنبالش رفتیم

رفیقش هم تو ماشین نشسته بود

در ماشینو باز کردم یلدا نشست بعدش ما نشستیم که ماشینو به حرکت درآورد و آدرسو پرسید منم بهش گفتم

چند دقیقه تو سکوت گذشت که پسره کنار دستش گفت: نمیخوایین تعریف کنید

یلدا: ماکه همه چیز رو گفتیم دیگه چیو بگیم

اره یلدا راست میگه چی بگیم دیگه همه چیزو گفتیم

پسر: اون موقع حال مناسبی نداشتید ماهم نتونستیم قشنگ گوش بدیم تعریف کنید

یلدا مو به مو همه ماجرارو تعریف کرد

من گفتم: شماهم که شاهدید دیدید اون کلبه داشت دنبال ما میومد

پسر راننده سرشو تکون داد

یلدا گفت: اسماتونو میشه بگید لطفا اگه زحمتی نیست

نیشگونی از بازوش گرفتم که چشم غره ای رفت با پلیس مملکتم این شوخی

میکنه

#رمان_غمگین #رمان_عاشقانه #رمان_ترسناک #داستان #نویسنده #کتاب

میکنه

رمانزهرامریممحمد
۳
۰
زهرا سالاری نویسنده
زهرا سالاری نویسنده
سلام من زهرا سالاری هستم نویسنده رمان خانه ای که زنده ست و.... پیج انیستا salari1387zahra2025
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید