چند وقت پیش که برای کاری سوار مترو شدم با ماجرای جالبی روبرو شدم.
محیط مترو را چنان که میدانید و میدانیم یک هزار تو از یک نمونه کوچک جامعه از هر قشر است.
یک خانوم در کنار پسر بالابلندی که بهش میخورد ۲۵ ساله باشد نشسته بود .
در ابتدا مادر و پسر داشتند خیلی آرام صحبت میکردند ولی از حالات چهره مادر معلوم بود که بحث خوب پیش نمیرود.
پسر هم که بعدن فهمیدیم علی نام دارد خیلی سرش را تکان می داد و گاهن پوزخندهای مسخرهای میزد.
مترو یک ایستگاه نگه داشت و جمعیت جابهجا شدند .
از قضا من بیشتر به این زوج مادر_پسر نزدیک شدم طوری که ناخواسته صحبتهایشان را میشنیدم.
《علی به خاطر همهی شب بیداریهایم و زحمتهام قسَمِت میدم با این محمد مهدی کات کنی.》
《مادر من ۲۵ سالمه.بابا من دوبرابر تو قد دارم از تو هم بیشتر درس خواندم. شعورم به کارم میرسه. هیچکس نمیتونه منو عوض کنه. 》
مادر یکم سرش را به نشانه تاسف تکان داد و لبهاش را به هم فشار داد بعد با یک لحن دیگر گفت:
《 خیلی پرمدعاتر از تو هم از اینحرفها زیاد میزدند ولی دوست بد مثل عطره .اثر خودش رو روی آدم میذاره.》
پسرش یکم نگاه عاقل اندر سفیهی حوالهاش کرد و بعد آهی کشید و گفت:《 مامان یکم دیکه منو تحمل کن من دنبال یه خونهی مجردی با رفیقام میگردم.》
انگار که آتش زیر خاکستر صبر زن گذاشته بودند، سرش را به طرف پسر با تندی چرخاند و چشمهاش را ریز کرد.
بعد در یک اقدام تعجب برانگیز شروع به گریه کرد پسر اول کمی متعجب نگاهش کرد و بعد با صدای نالهمانندی گفت خدایا دوباره شروع کرد، خسته شدم.
البته که گریه هیستریک بود و بعد از چند دقیقه قطع شد.
ولی بزرگترهای واگن که تقریبن همهشون کمو زیاد در جریان ماجرا قرار گرفته بودند و خودشون را محق به نصیحت کردن میدیدن شروع به شکایت از نسل جدید و زبون نفهمی جوانهای قدرنشناس کردند.
البته که پسره و مادرش در ایستگاه بعد پیاده شدند و این در حالی بود که مادر پیر دنبال جوان بالابلندش میدوید و گریه میکرد و پسر هم خودش را بین جمعیت گموگور کرد.
این یکی از هزار داستانی بود که هر روز در اطراف و خانواده ی خودمون میبینیم.
آیا رابطهی حل نشده که روانشناسها علت آن را در اثر کنترل بیشتر از حد فرزندان و ندادن مسئولیت و هویت برای فرزندان میدانند، راه حلی دارد؟
شاید تنها راه حلش استفاده از تکنیک تشویق موثر و جلب توجه و تایید درست و مهمتر از همه دادن مسئولیت به فرزندان است.
تکنیکهایی که واقعن روی کاغذ راحت توضیح داده میشوند و در مقام عمل نیاز به تلاش زیاد دارد.