سلام دوستان خوبم
در ادامه به ادامهی تحریر قوانین عشق از کتاب ملت عشق به قلم خانم" الیف شافاک "با ترجمه آقای ارسلان فصیحی" در خدمتتون هستم.
قاعده چهاردهم
به جای مقاومت در برابر تغیراتی که خدا برایت رقم زده است، تسلیم شو.بگذار زندگی با تو جریان یابد، نه بی تو.
قاعده پانزدهم
خدا هر لحظه در حال کامل کردن ماست، چه از درون و چه از بیرون. هر کدام از ما اثر هنری ناتمامی است. هر حادثهای که تجربه میکنیم، هر مخاطرهای که پشت سر میگذاریم، برای رفع نواقصمان طرح ریزی شده است. پروردگار به کمبودهایمان جداگانه میپردازد، زیرا اثری که انسان نام دارد در پی کمال است.
قاعده شانزدهم
فراموش نکن که انسان هر چیزی را فقط تا حدی که دوست دارد میتواند بشناسد. پس تا دیگری را حقیقتن در آغوش نکشی، تا آفریده را به خاطر آفریدگارش دوست نداشته باشی، نه به قدر کافی ممکن است بدانی. نه به قدر کافی ممکن است دوست داشته باشی.

قاعده هجدهم
قاعده بیست و سوم
زندگی اسباببازی پر زرق و برقی است که به امانت به ما سپردهاند. ما آدمها یا زیاد از حد بهایش میکنیم یا بهایی نمیدهیم. از زیاده روی و کوتاهی بپرهیز . راه میانه را برگزین.
قاعده بیست و چهارم
انسانها باید مطابق مقامشان که اشرف مخلوقات است رفتار کنند.انسان اگر تقدیر اسیرش کند و به بند بلا گرفتارش کند، اگر فقیر شود، حتی آماج افترا و تهمت شود.اما باز باید مثل خلیفهای سرافراز و چشم و دل سیر و با قلبی مطمئن رفتار کند.
قاعده بیست و پنجم
فقط در آینده دنبال بهشت و جهنم نباش. اگر کسی را بدون چشمداشت دوست بداری در بهشتی. و هرگاه به بیماری حسد و کبر و نفرت آلوده شدی در جهنمی.
قاعده بیست و ششم
کائنات وجودی واحد است همه چیز و همه کس با نخی نامرئی بهم وصل و مربوط است. آه کسی در این سوی دنیا میتواند همهی انسانها را غمگین سازد و برعکس شادی کسی سروری برای عالمیان ببار میآورد.
قاعده بیست و هشتم
گذشته مهی است که ذهنمان را پوشانده. آینده نیز پس پردهی خیال است. نه آینده مشخص است نه گذشتهمان را میتوانیم عوض کنیم پس فقط حال و اکنون را در یاب.
قاعده سی و یکم
برای نزدیک شدن به حق باید قلبی مخملی داشت . هر انسانی به شکلی نرم شدن را فرا میگیرد. بعضی حکمت سختیهای زندگی برای نرم شدن قلب را درک میکنند ولی بعضی افسوس که سختتر پیش میروند.
قاعده سیو دوم
همهی پردههای میانتان را یکییکی بردار تا بتوانی با عشق خالص به خدا بپیوندی. قواعدی داشته باش ولی قواعد باعث راندن دیگران نشود. مواظب باش از راستیها بت نسازی! ایمانت بزرگ باشد اما با ایمانت در پی بزرگی نباش.
قاعده سی وسوم
در این دنیا همه به فکر چیزی شدن هستند اما تو"هیچ شو". مقصدت فنا باشد. در انسان نه ظن منیت، بلکه معرفت هیچ بودن مهم است . چنین تسلیم شدنی قوی شدن در حد اعلی است. انسان تسلیم شده، سرگردانی در میان موجها را رها و در سرزمینی امن است.
قاعده سی و پنجم
در این زندگی فقط با تضادهاست که میتوانیم پیش رویم. مومن با ملحد درونش آشنا میشود و ملحد با مومن درونش.شخص تا به مرتبه انسان کامل برسد پلهپله پیش میرود. و فقط تا حدی که تضادها را پذیرفته ، بالغ میشود.
قاعده چهلم