به قول بیل گیتس: «همه به کوچ نیاز دارند. فرقی نمیکند شما بسکتبالیست باشید، تنیسور یا ژیمناست. اکثر مردم خودشان را برای کاری که میتوانند در یک سال انجام بدهند دست بالا میگیرند و برای کارهایی که میتوانند در ده سال انجام دهند دست پایین.
کوچینگ فرایندی با هدف بهبود عملکرد افراد است که از طریق یادگیری ماهیگیری به جای دادن ماهی آماده عمل میکند. کوچینگ به جای گذشته یا آیندۀ بر «اینجا و اکنون» متمرکز دارد. مدلهای مختلفی از کوچینگ وجود دارد که تقریباً در همۀ این مدلها مربی (Coach) به عنوان متخصص (Expert) در نظر گرفته نمیشود بلکه کوچ در تسهیل فرایند یادگیری نقش دارد.
لازم به ذکر است تفاوت زیادی بین 1- آموزش دادن به کسی و 2- کمک به او برای یادگیری وجود دارد. در کوچینگ، کوچ به فرد کمک میکند تا خودش عملکرد خودش را بهبود بخشد یا به عبارت دیگر، کوچ به افراد کمک میکند تا به طور بهینه یاد بگیرند.
کوچ خوب به افراد برای یافتن پاسخ مشکلاتشان کمک میکنند زیرا معتقد است افراد همیشه پاسخ مشکلات خودشان را دارند فقط به کمک کوچینگ به حداکثر پتانسیل خودشان میرسند. تیموتی گالوی در کتاب بازی درونی تنیس معتقد است که بزرگترین مانع برای موفقیت و رسیدن به پتانسیل درونی، در درون افراد است، نه بیرون. دیدگاه او این بود که کوچها میتوانند با بیرون کشیدن گفتگوی درونی و به خصوص صدای انتقادی که میگوید «نه اینطوری نیست!» به افراد کمک کنند تا بهتر بازی کنند. وی معتقد است بخش ضروری کوچینگ، کمک به افراد است تا یاد بگیرند آن صدای درونی را خاموش کنند و به غریزهشان اجازه دهند کنترل را به دست بگیرد.
یکی از مزایای کلیدی کوچینگ این است که فضایی امن و بدون قضاوت را برای بازتاب خود فراهم میکند و به شما این امکان را میدهد تا بینشهای ارزشمندی در مورد نقاط قوت، ضعف و زمینههای بهبود پیدا کنید.
همچنین تکنیکهای مربیگری مانند گوش دادن فعال (Active listening)، پرسشهای قدرتمند (Powerful questioning) و تعیین هدف (Goal setting) میتوانند از شما در توسعه مهارتها و استراتژیهای جدید برای غلبه بر چالشها حمایت کنند. فرآیند کوچینگ معمولاً شامل یک ارزیابی اولیه برای شناسایی اهداف شما و ایجاد یک مسیر شفاف رو به جلو است.
متخصصان برجسته در این زمینه موافق هستند که برای اینکه یک مربی موثر باشد، باید مهارت های خاصی مانند همدلی، توانایی های ارتباطی، انعطاف پذیری و توانایی ایجاد انگیزه در دیگران را داشته باشد. این مهارت ها برای ایجاد یک رابطه قابل اعتماد که در آن گفتگوی آزاد می تواند انجام شود، ضروری است.
در فرآیند منتورینگ، یک متخصص باتجربه، معروف به منتور یا راهنمایی کننده دانش، تجربه و خرد خود را با یک فرد کم تجربه تر به اشتراک میگذارد که به عنوان منتی (Mentee) راهنمایی گیرنده شناخته میشود. این رابطه بر اساس اعتماد و احترام متقابل است و به منتی اجازه می دهد تا از موفقیت ها و شکست های راهنمایی دهنده درس بگیرد. رابطه منتورینگ فقط ارائه راهنمایی نیست شامل گوش دادن فعالانه به نگرانیهای منتی و ارائه بازخورد سازنده است که به مهارت های ارتباطی قوی منتور نیاز دارد.
منتورها اغلب در حوزۀ تخصصی خود استاد و متخصص هستند، اما مسئولیت آموزشی رسمی ندارند و در جایی بین مربیان (کوچ) و معلمان قرار دارند. تاریخچه منتورینگ در کتاب "ادیسه هومر" برمیگردد که در آن، "تلماخوس" معلم پسر ادیسه بود. برای اینکه تلماخوس بهترین آموزشها را به پسر ادیسه بدهد، الهه "آتن" با لباسی مبدل به عنوان منتور در مقابل تلماخوس ظاهر میشد و نقش "راهنمای خردمند" را داشت.
مربیگری و منتورینگ تفاوت های مشخصی دارند. کوچینگ بر مهارت ها و آموزش های خاص تمرکز دارد، رویکردی صحبت محور دارد و تمرکز کوتاه مدتی بر دستیابی به اهداف دارد.
منتورینگ، راهنمایی و پشتیبانی کلی را ارائه میکند و ممکن است شامل راهنمایی یک طرفه، چشمانداز بلندمدت با هدف رشد و توسعه شخصی باشد.
1- مهارت ها و آموزش
هم منتورینگ و هم کوچینگ فرصت های ارزشمندی برای توسعه مهارت، رشد حرفه ای و بهبود عملکرد فراهم می کنند.
منتورینگ بر ارائه راهنمایی و پشتیبانی بر اساس تخصص و تجربه مربی متمرکز است. این یک رابطه پرورشی را ارائه می دهد که در آن می توانید از بینش و خرد آنها بیاموزید.
کوچینگ بیشتر بر اهداف و مقاصد خاص متمرکز است و با استفاده از تکنیک های خاص به شما کمک کند مهارت های خود را افزایش دهید و عملکرد را بهبود بخشید. این یک رویکرد ساختاری ارائه می دهد که شما را به چالش می کشد تا انتقادی فکر کنید، اهداف تعیین کنید و برنامه های عملی را توسعه دهید.
2- دیدگاه مکالمه (Conversational Viewpoint)
پویایی مکالمه نقش مهمی هم در منتورینگ و هم در مربیگری دارد. در منتورینگ، تمرکز بر ایجاد یک رابطه حمایتی است که در آن منتور بر اساس تجربیات خود راهنمایی و مشاوره می دهد. این یک گفتگوی باز ایجاد می کند که اعتماد و اشتراک دانش را تشویق می کند.
از سوی دیگر، تکنیکهای مؤثر کوچینگ بر گوش دادن فعال و پرسیدن سؤالات قدرتمند تأکید میکنند تا افراد بتوانند راهحلهای خود را بیابند. با تمرین همدلی، منتور می توانند دیدگاه منتی / راهنمایی شونده را بهتر درک کند، ارتباط عمیق تر را تقویت کرده و رشد شخصی را تسهیل می کنند.
درک پویایی مکالمه در هر دو روش منتورینگ و کوچینگ به شما امکان می دهد افکار، ایده ها و اهداف خود را به طور موثر در میان بگذارید.
3- تمرکز کوتاه مدت در مقابل تمرکز بلند مدت
منتورینگ افق زمانی طولانی تری دارد و بر رشد پایدار در یک دوره طولانی تمرکز دارد. از سوی دیگر، کوچینگ اغلب بر نتایج فوری و دستیابی به اهداف کوتاه مدت خاص تأکید دارد.
هر دو روش بسته به نیاز شما مزایای منحصر به فردی را ارائه می دهند. منتورینگ برای کاوش عمیق، راهنمایی و پشتیبانی در توسعه مهارت هایی که منجر به موفقیت بلندمدت می شود، امکان پذیر است. از سوی دیگر، کوچینگ، استراتژیهای هدفمند و گامهای عملی را برای بردهای سریع ارائه میکند.
4- رسمیت نامزدی (Formality Of Engagement)
برای درک کامل ماهیت یک رابطه مربیگری یا مربیگری موفق، درک سطح رسمی بودن در تعامل شما ضروری است.
منتورینگ اغلب شامل یک رویکرد راهنمایی غیررسمی است که در آن مربی به عنوان یک مشاور و الگوی مورد اعتماد عمل می کند. طبق شواهد قوی، پویایی روابط معمولاً آرامتر و صمیمیتر است و حس اعتماد و احترام را تقویت میکند. این غیر رسمی اجازه می دهد تا بحث های باز و به اشتراک گذاری تجربیات، تشویق به توسعه و رشد شخصی.
از سوی دیگر، کوچینگ ساختار رسمی تری با اهداف و مقاصد تعریف شده دارد. بر توسعه مهارت های خاص و انتقال دانش برای کمک به افراد برای دستیابی به نتایج دلخواه خود تمرکز دارد.
مشاوره (Counselling)
مشاوره راه دیگری برای کمک به یادگیری دیگران است و بیشتر جنبۀ درمانی دارد. بنابراین مشاوران به جای اینکه صرفاً راهنمایی کنند یا نصیحت بدهند، ممکن است مسئولیت و میزان مداخلۀ بیشتری در مشکل افراد داشته باشند. مشاور، مفهومی بین مربی و تراپیست است.
درمان
تراپیست با فردی که به دنبال رهایی از علائم روانی یا فیزیکی است کار میکند تا مشکل آن شخص در نهایت بهبود یابد. در اغلب موارد، در فرایند تراپی مراجع یا مشتری، خواهان درمان عاطفی یا رهایی از دردهای روانی است.
پس در مقایسه با کوچینگ، تراپی با سلامت روان افراد سروکار دارد؛ اما هدف کوچینگ رشد ذهنی افراد است. انگیزه مراجع از ورود به فرایند تراپی یا مشاوره، معمولاً دور شدن از درد یا ناراحتی روحی است. اما شخصی که وارد فرایند کوچینگ میشود، مشکل روحی چندانی ندارد و قرار است به سمت اهداف موردنظرش حرکت کند.