
.
عادت قتل
چاقو را بلند میکنم تا توی صورتش فرو کنم و انتقام تمام حرفهایی را که بهم زده بود بگیرم. پیشانیاش میشکافد و خون به دست و صورتم میپاشد. باید خون را از جلوی چشمم کنار بزنم. تا قبل از اینکه جان بکند، باید حسابش را تسویه کند.
این وضع میتواند برای هرکسی پیش بیاید. برای کسی که مرا توی شلوغی هل داده، برای کسی که توی جمع مرا مسخره کرده، یا کسی که به من زخم زبان زده. هرکسی که اذیتم کند و روی اعصابم برود؛ بعد از اینکه خوب شکنجهاش کردم، او را مثل سگ میکشم.
به دستم نگاه میکنم. نه چاقویی هست و نه خونی. به جای تیزی، خودکار بین انگشتانم و به جای جسد خونی، دفترم جلویم باز است.
باید ببخشید... عادتم است. همیشه روی کاغذ، آدمی را از او بدم میآید میکشم. اینطور حبس و اعدام ندارد. دفعهی بعدی هم که او را در واقعیت ببینم، میدانم که خودش نیست. من اوی قبلی را کشتهام و او هرکسی که هست جدید است. البته باز هم اگر عملکردش را دوست نداشته باشم؛ میکشمش. تا بار دیگر بدون کینه و ناراحتی با او ملاقات کنم. شاید آنها هم یک جایی گوشهی ذهنشان مرا بکشند تا با من جدید دوست بشوند.
فکر کنم همهی ما به نوعی قاتلیم. ولی فقط آنهایی که تخیل ندارند، کارشان به چوبهی دار میرسد.
#ورق_نوشته
#ورق_کاهی
.آدرس ایتا: https://eitaa.com/saidehnote
آدرس بله: @varaghkahi
آدرست تلگرام:
✨🌿